سیاست، تدبیر امور عمومی است و دیپلماسی شاخهای از علم سیاست است که امور عمومی را در بستر موضوعات بینالمللی مورد بررسی قرار میدهد. هدف دیپلماسی ایجاد رویههای مذاکرهای و فنون ارتباطی است که بازیگران بینالملل را در رسیدن به خواستههای مشروع با کمترین هزینه و به دور از خشونت یاری دهد. ماهیت دیپلماسی مبتنی بر فن و تکنیک میباشد و بهخاطر ارتباط این رشته با محیط آنارشیک بینالملل نقش ایدهها، آرمانها و اندیشهها در آن کلیدی میباشد. اسلام با مبانی توحید، معاد، نبوت و گزارههای احکامی و اخلاقی صادر شده از قرآن و حدیث در فقه، حکمت، اندرزنامه و عرفان برای زیستجمعی انسانها و قواعد چرخش امور عمومی الگوهایی داشته و دارد. پرسش این مقاله این است که برای واردشدن روشی، تحلیلی، سیاستگذاری و هنجاری گزارههای اسلامی به دیپلماسی چه الزاماتی متنی وجود دارد؟ بر این اساس پاسخ نوشتار به این سمت حرکت میکند که باتوجه به وجود سه گونه از فناوری قدرت در شکلهای متافیزیکی، فیزیکی و کوانتومی، پدیدار شدن دیپلماسی اسلامی در هر یک از این فناوریهای قدرت، الزاماتی را میطلبد که باید مورد توجه قرار گیرد و نادیده گرفتن هر کدام از شاخصها و عوامل زمینهای و تکنیکی باعث میشود که دیپلماسی اسلامی شعاری، کیفی، بدون زمینه و هزینهزا باشد.