در روند تحولات پرشتاب سوریه، راهکارهای متفاوتی از سوی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای برای پایان بخشیدن به بحران این کشور پیگیری شده است. یکی از آنها امکان مداخله نظامی در پرتو و به بهانه اصول حقوق بینالملل بشردوستانهـمداخلات بشردوستانه، اصل مسئولیت حمایت، ممنوعیت کاربرد سلاحهای کشتارجمعی است. در واقع، جبهه کشورهای غربی در بحران سوریه، تغییر وضع موجود را با سرنگونی اسد و جایگزینی یک نظام سیاسی جدید دنبال میکنند. پیش از این کشورهای غربی موفق به تصویب قطعنامه 1973 علیه لیبی در مارس 2011 شدند و با پشتوانه آن، اقدام به مداخله نظامی در لیبی نمودند. غربیها با وجود مخالفتهای کشورهایی چون؛ ایران،چین و روسیه، به دنبال نوعی مداخله نظامی در سوریه برای نیل به اهداف و منافع خود هستند. لذا همانند جنگ ناتو علیه یوگسلاوی سابق در سال 1999 و حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003 که نمونههای بارز مداخله یکجانبه و چندجانبه میباشند، در مورد سوریه نیز بحث درباره امکان مداخله نظامی و توجیهپذیری آن برمبنای حقوق بینالملل در محافل سیاسی و حقوقی بسیار مطرح میگردد. این پژوهش تلاش دارد تمامی توجیهات حقوقی امکانی/ امتناعی درباره بحث مداخله بشردوستانه در سوریه را مورد بحث، نقد و بررسی قرار دهد.