امروزه بسیاری از کارشناسان بر این باورند که سازمان ملل متحد در دستیابی به مهمترین هدف خویش، یعنی حفظ صلح و امنیت بینالمللی ناکام مانده است. مقاله حاضر به بررسی عوامل بحران کارکرد سازمان ملل متحد در طی دو دهه اخیر میپردازد. در نوشتار حاضر با پیشفرض مناسب بودن رویکرد نئوایدهآلیسم برای بررسی عوامل بحران کارکرد سازمان ملل متحد در مقایسه با سایر نظریهها و رویکردهای روابط بینالملل، تلاش شده است تا با استفاده از شاخصهای این رویکرد، سازمان ملل متحد از لحاظ کارکرد مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از این روش، عواملی چون؛ تحولات رخ داده در ساختار روابط بینالملل، مفهوم امنیت و بازیگران عرصه سیاست جهانی و عدم انطباق سازمان ملل با آنها، و غیردموکراتیک بودن ساختار سازمان ملل و یکجانبهگرایی آمریکا، به عنوان عوامل بحران کارکرد سازمان ملل متحد شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتهاند. همچنین، در مقاله حاضر به این نکته اشاره شده است که سازمان ملل متحد فقط در وضعیتی دموکراتیک، بدون حق وتو برای قدرتهای بزرگ و با همکاری تمامی اعضای آن، قادر به دستیابی اهداف تعریف شده در یک نظم جهانی فرادولتی خواهد بود.