امروزه، تلاقی پیشرفتهای فن آورانه از جمله حس گرهای هوشمند؛ رایانههای پرسرعت؛ الگوریتمها و هوش مصنوعی، وزارتخانههای امور خارجه کشورها را با شرایطی کاملا جدید مواجه کرده است. در عصر هوش مصنوعی به جای این که تصمیمگیرندگان جمع شوند تا درباره نحوه واکنش به یک بحران در حال گسترش بحث کنند، بهتدریج فضا برای ماشینهای هوشمند باز میشود؛ تا آنها با سرعتی بینظیر، متخصصان را با استنباطها، شواهد و سناریوهای مختلف خود توانمند سازند. با ابتناء بر چنین تحولاتی، هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال کلیدی است: «هوش مصنوعی چگونه بر فرایند تصمیمگیری سیاست خارجی تأثیر میگذارد؟». پاسخ ابتدایی به این سؤال که به صورت فرضیه ارائه شده از این قرار است که «هوش مصنوعی با ایجاد تحول در فرایند شناخت مسأله، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه پیشبینی و پیشنهاد، فرایند تصمیمگیری سیاست خارجی را به سمت هوشمندی، خلاقیت و کنشگری فعالانه سوق میدهد». دستاوردهای این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و در قالب نظریه الگوی تصمیمگیری سایمون انجام شده نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند فرایند تصمیمگیری سیاست خارجی را با روشهای دادهکاوی تحلیلی؛ تجزیه و تحلیل شبکهای؛ خوشهای و معنایی؛ شناسایی و پیشبینی روندها و تجویز و توصیه سیاستها، تسهیل کند.