1
دانشآموخته روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی
2
عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش این است که با استفاده از مؤلفههای نظریه واقعگرایی نئوکلاسیک سیاست خارجی دولتهای احمدینژاد و روحانی را در سه سطح خرد فردی، خرد ملی و سطح کلان مقایسه شود. در این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال هستیم که مهمترین تشابهات و تفاوتهای سیاست خارجی دولتهای احمدینژاد و روحانی از منظر رئالیسم نئوکلاسیک کدامند؟ روابط راهبردی با روسیه و مدیریت تعارضات با آمریکا وجه تشابه سیاست خارجی دو دولت است با این تفاوت که دولت احمدینژاد از روابط راهبردی با روسیه بهعنوان ابزاری برای کاهش فشارهای آمریکا بهره میبرد اما دولت روحانی از رابطه با روسیه بهعنوان ابزاری برای چانهزنی با آمریکا برای حل بحران هستهای و عادیسازی روابط ایران در نظام بینالملل استفاده میکرد. هر دو دولت نظم حاکم بر نظام بینالملل را یک نظم ناعادلانه و سلطهگر میدانستند که در عرصه عمل دولت احمدینژاد برای مقابله با این نظم ناعادلانه با رویکرد قاطعانه به سمت شرقگرایی و رابطه با کشورهای همسایه میرود اما دولت روحانی با رویکردهای نرم و تدریجی سیاست مذاکره و تعامل با کشورهای غربی را پیش میگیرد. در عرصه داخلی آقای احمدینژاد علاوه بر سیاست خارجی به مسائل داخلی نیز توجه داشت و سیاست خارجی را دنباله سیاست داخلی میدانست، درحالیکه آقای روحانی بیشتر توجه خود را به سیاست خارجی گذاشته بود و حل مسائل داخلی را نیز در گرو تعامل با کشورهای غربی میدید. راهبرد پژوهش از نوع قیاسی و گونه پژوهش از نوع کاربردی است.