تبدیل خاورمیانه (شامل شمال آفریقا) به کانون توجه تلاشهای سیاست خارجی ترکیه نشان از وجود بعد قدرتمند هویتی در سیاست خارجی جدید این کشور دارد. موضوع موردنظر این مقاله، دیدگاه حزب عدالت و توسعه (دولت حاکم) ترکیه در مورد تحولات خاورمیانه بهویژه در بحرین است و مبانی نظری استفادهشده در مقاله مبتنیبر نظریه سازهانگاری است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که ترکیه در گذشته رویکردی در قبال شورای همکاری خلیج فارس داشت و تلاش میکرد با این شورا کاملاً در یک جبهه قرار نگیرد و بهگونهای موضعگیری کند که منافع خود در منطقه را تامین نماید. در این مقاله و در پاسخ به این پرسش که آیا کشور ترکیه خواهد توانست در بلندمدت نقش خود را در منطقه و جهان بهعنوان قدرتی تأثیرگذار ایفا کند؟ باید گفت که با توجه به مواجه بودن ترکیه با چالشهای عمده در سطوح داخلی و منطقهای، این کشور مسیر دشواری را برای دستیابی به اهداف بلندمدت خود که همان افزایش نقش و نفوذ در تحولات منطقهای و جهانی است، در پیش دارد.