یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است، تأثیر فرایند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا بر سیاست خارجی این کشور است. در این چارچوب این مقاله با بهرهگیری از روشی توصیفیـتحلیلی با صبغه تاریخی و با استفاده از چارچوب نظری ادبیات اروپاییشدن، در پی پاسخ به این پرسش است که رویکرد سیاست خارجی ترکیه در فرایند الحاق این کشور به اتحادیه اروپا چه تغییری کرده است؟ بهنظر میرسد فرایند الحاق به اتحادیه اروپا، با تأثیرگذاری بر حوزههای راهبردی (محاسبات هزینهـفایده)، مشروعیتبخشی (به سیاستهای حزب حاکم) و هویتی، سیاست خارجی این کشور را متأثر کرده است. برای آزمون این فرضیه، نگارندگان تلاش کردهاند به تشریح تأثیر فرایند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا بر باز شدن گامبهگام فضای مناظره در مورد مسائل سیاست خارجی، امکان یافتن ظهور و بروز لایههای هویتی متعدد و درنتیجه اتخاذ گونهای سیاست خارجی چندبعدی و جایگزینی گامبهگام هنجارهای اروپایی مبتنیبر چندجانبهگرایی، دیپلماسی و قدرت نرم بهجای رویکرد انعطافناپذیر و دشمنگرای پیشین این کشور بپردازند. به اعتقاد نگارندگان، تغییر در رویکردهای ترکیه در مواجهه با تحولات سوریه و عراق نیز خارج از حوزه سیاست خارجی اروپاییشده این کشور در حوزه مدیریت بحران، تفسیر تحولات، ائتلافسازی و نهادسازی نیست.