خلع سلاح هستهای در تئوریهای مختلف روابط بینالملل
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
با انجام انفجار هستهای در هیروشیما و ناکازاکی، سلاح جدیدی پا به میدان نهاد که معادلات استراتژیک را از ماهیت متعارف خود تغییر داد و بهعنوان شکل دهنده اصلی مؤلفههای تعیینکننده استراتژی معاصر، برای بیش از نیم قرن بعد از جنگ جهانی دوم خودنمایی کرد. ماهیت بسیار مخرب این سلاح و سرریزهای استراتژیک که ورود این سلاح به یک منطقه ایجاد میکند سبب شد که دارندگان این سلاح حداکثر تلاش را نمایند تا از دستیابی سایرین به این سلاح جلوگیری نمایند. در مقابل، کشورهایی که فاقد این سلاح بودند حداکثر تلاش خود را برای خلع سلاح و نابودی این سلاح بکار میبردند. به همین دلیل واژه خلع سلاح هستهای تقریباً از عمری معادل سلاح هستهای برخوردار است. اما آیا واقعاً خلع سلاح هستهای امکانپذیر خواهد بود یا اینکه در حد یک آرمان یوتوپیایی باقی خواهد ماند. در این تحقیق به بررسی تئوریک خلع سلاح هستهای و مطالعه این که کدام یک از تئوریهای حاکم بر روابط بینالملل بیشتر قدرت تبیین خلع سلاح هستهای را دارند میپردازیم. همچنین با ارائه شواهدی از تلاشهای بینالمللی، روند جاری و حاکم بر این تلاشها و احتمال موفقیت تلاشهای خلع سلاح هستهای را بررسی مینماییم. .