دانشمندان علوم اجتماعی از جوانب مختلف گروههای مردمنهاد را مورد بررسی قرار دادهاند؛ ولی در اینکه چرا این چنین فعالیتها در دهههای اخیر رو به گسترش گذاشته، چندان مطالعات ژرف انجام نیافته و در خیلی موارد به یک رشته نگرش هایی چون انقلاب اطلاعاتی، رشد طبقه متوسط... و بازسازی دموکراسی بسنده شده است. لذا نگارنده در این مقاله تلاش میکند بروز چهار بحران و نقش آنها در تکوین این نوع کارهای داوطلبانه را برجسته نماید. به همینمنظور ابتدا دو بحران در عرصههای توسعه و دولت رفاه را مورد مطالعه قرار میدهیم و چگونگی تأثیر آن دو را در پیدایش سازمانهای غیردولتی تشریح مینماییم. سپس فروپاشی بلوک شرق و پیامدهای آن درخصوص نمایان شدن گروههای مزبور را بحث میکنیم. نهایتاً با ژرفانگری در تخریب روزافزون محیط زیست، واکنشهای مردمی در قبال آن را به بحث میگذاریم و بدین طریق استدلال میگردد که بحرانهای یاد شده، عوامل عمده در بسط سازمان های غیردولتی میباشند.