در سالهای اخیر پیرامون ماهیت، ابعاد و تأثیرات مختلف جهانیشدن تحقیقات فراوانی به عمل آمده است. با مروری بر تحقیقات انجام شده مشخص میگردد که اولویتهای محققان کشورهای توسعهیافته در مطالعه جهانیشدن با محققان کشورهای در حال توسعه متفاوت است. تفاوت نگاه از آنجا ناشی میشود که کشورهای جهان سوم عمدتاً تهدیدات و فرصتهای جهانیشدن را در مورد توسعه، هویت و حاکمیت سنتی خود بررسی میکنند اما کشورهای توسعهیافته با ملاحظاتی متفاوت تحولات مفهومی و ماهیتی دستاوردهای مختلف مدرنیته را در ابعاد جهانی و نه ملی بررسی مینمایند. مقاله زیر با برجسته ساختن تفاوتها ی مذکور، با استفاده از آرای آنتونی گیدنز، درصدد شناسایی و توصیه راهحلهایی برای کنش فعال جهان سوم در روند جهانیشدن می باشد.