غیرایدئولوژیکشدن اندیشههای سیاسی در پایان قرن بیستم
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
ایدئولوژیهای سیاسی در فرایند نوسازی، دنیوی کردن و عقلانینمودن زندگی انسان بهوجود آمدند. این ایدئولوژیها دارای اهداف کلان و وسیع نظیر ترقی، پیشرفت، عقلانیت، خردباوری و... هستند و برای رسیدن به آنها نیازمند نظامسازی و برنامهای برای ادارة امور جامعه میباشند. اینگونه است که نظامهای سیاسی ایدئولوژیک بهوجود آمدند. از طرفی مفهوم ایدئولوژی در طول عمر خود دچار تحول شده و امروزه به معنای یک سری قواعد آمرانه و متصلب میباشد. همین معنا، شکلدهندة نظامهای سیاسی ایدئولوژیک و بسته، در طول قرن 20 است. امروزه باتوجه به تجربه منفور و ناخوشایندی که بهواسطه برخورد ایدئولوژیهای سیاسی بهوجود آمده و آثار و تبعات ناگوار آن بر کیفیت زندگی جوامع مختلف، گرایش به سمت این ایدئولوژیها از بین رفته است. همچنین چرخشهایی نیز در ایدئولوژیهای معتدل و میانه صورت گرفته و آنها را از حالت انسجام و شکنندگی گذشته بیرون آورده و به یکدیگر نزدیک نموده است. این امر به دلیل ناکافی دانستن این ایدئولوژیها برای حل مسائل و بحرانهایی است که امروزه گریبانگیر جامعه بشری است. بحران محیطزیست، آلودگی هوا، گرم شدن دمای زمین، ایدز و... ازجمله این مسائل مبتلا به جهانی هستند که در دستهبندیهای سنتی ایدئولوژیک در قالب راست و چپ نمیگنجند و فراتر از آنها میباشد چرا که متعلق به گروه، ملت و کشور خاصی نیست، بلکه مسائلی هستند جهانی و حلوفصل آنها نیز نیازمند همکاری و همگرایی بیشتر ایدئولوژیها و اندیشههای سیاسی میباشد. در این بین تسریع روند جهانیشدن، در پی فروپاشی کمونیسم، ظهور جنبشهای جدید اجتماعی، بحرانهای اقتصادی و گسترش ارتباطات و اطلاعات نیز از عوامل دیگر غیرایدئولوژیکشدن اندیشههای سیاسی است.