سیاست خارجی مهمترین وجه زندگی اجتماعیـ سیاسی ملتها و کشورها به شمار میرود، چون بقا و حیات آنها به سیاست خارجی بستگی دارد. از اینرو، تلاش برای درک و فهم ماهیت و رفتار سیاست خارجی کشورها یکی از دلمشغولیهای فکری و ذهنی محافل علمی و دانشگاهی بوده و است. به گونهای که حوزه مطالعاتی تحلیل سیاست خارجی جهت پاسخگویی به این کنجکاوی و دلنگرانی تأسیس و توسعه یافته است. تحول و تکامل این رشته، مطالعات گسترده و رویکردهای نظری متنوع و متعددی را در متن و بطن خود پرورده و پرداخته است. هدف و مقصد همه تلاشهای فکری و کنشهای معرفتی، واکاوی ماهیت و واگویی رفتار کشورها در عرصه بینالمللی است (دهقانیفیروزآبادی، 1:1388).
سئوال مقاله حاضر آن است که آیا سیاست خارجی در اسلام نیز دارای اهمیت و اعتبار بوده است؟ به بیانی دیگر آیا اسلام نیز به تعریف الگوها و چارچوبهای نظری پیرامون چگونگی تعامل با کشورهای دیگر پرداخته است؟ آیا سیاست خارجی اسلام قابلیت به کارگیری و اجرا توسط دولتهای اسلامی کنونی را دارد و یا الگوهای ارائه شده به دوران پیش از نظام وستفالی محدود میگردد؟ پاسخ به این سئوالات هدف اصلی مقاله حاضر است و تلاش میگردد به تبیین نگرش اسلام به سیاست خارجی و ارائه الگوی سیاست خارجی اسلامی پرداخته شود .