اروپای جدید و ایالات متحده هر دو زاده عصر روشنگری و دارای مبانی مشترک تمدنی و ارزشی هستند. البته عمق تاریخیـتمدنی روابط فراآتلانتیکی به این معنا نیست که اروپا و آمریکا از جهانبینی کاملاً یکسانی هم برخوردارند. تحولات سیاسی و ژئوپلتیک که در قرون اخیر رخ نموده است، هریک به سهم خود تأثیراتی بر روحیات و نیز "فرهنگ استراتژیک" در دو سوی آتلانتیک نهاده است. روابط آمریکا و اروپا دارای لایههای متعددی است که چشم اندازی از اشتراکات تمدنی و ارزشی، تفاوتهای وزن استراتژیک و پیوندهای دوجانبه و چندجانبه مختلف را پیش روی ما میگذارد. این چشمانداز در کنار عدم نقشآفرینی بهعنوان یک بازیگر استراتژیک و مستقل جهانی باعث شده است تا با جابجایی قدرت در عرصه جهانی و بحرانهای مالی و هویتی فعلی اتحادیه اروپا بیش از پیش نگران سقوط، بیاعتباری و انتقال از مرکز به پیرامون باشد و به همین دلیل تا آیندهای نه چندان نزدیک به مدیریت سیاست و روابط خارجیاش در چارچوب روابط نابرابر فراآتلانتیکی ادامه دهد. در این مقاله با تحلیل ریشههای واگرایی در دو سوی آتلانتیک و بررسی سیر تحولات این منطقه مهم و استراتژیک جهانی از دوران پس از جنگ سرد تا به امروز، به ترسیم چشمانداز روابط فراآتلانتیکی در قرنی که در ابتدای آن به سر میبریم؛ خواهیم پرداخت.