در این مقاله تلاش شده تا با در نظر گرفتن روند چند جانبهگرایی نظام بینالمللی، اهمیت راهبرد شرقی و جایگاه و نقش ایران را مورد بحث قرارداده و فرصتها، امکانها و محدودیتهای نظام بینالمللی برای سیاست شرقی بیان شود. نکته محوری در این مقاله آنست که نظام بینالمللی در هر عصری تاثیری اساسی بر رفتار دولتها و تعیین هنجارها دارد و از این رو، ارائه درکی روشن از آن میتواند، در تبیین و تحلیل سیاست بینالمللی آن دوره و سیاست خارجی قدرتهای جهانی و منطقهای به ما کمک کند. پرسش اصلی مقاله آنست که دولتهای اوراسیایی و نیز ایران چه نقشی در شکل دهی به نظام بینالمللی آینده خواهند داشت و جایگاه ایران در این روند چگونه قابل توضیح است؟ ایدهای که در اینجا ارائه میشود آنست که روند جایگزین برای شکل دهی به نظام بینالمللی آینده به همکاری گستردهتر قدرتهای بزرگ و منطقهای اوراسیایی دارد و بدون چنین تعاملاتی، امکان مشارکت در شکل دهی به این ساختار به شدت محدود خواهد ماند و راهبرد شرقی ایران نیز با چنین هدفی اتخاذ شده است. برای بررسی این ایده، نخست به بحث در باره نظام بینالمللی در سه دهه اخیر میپردازیم. سپس، روندهای موجود برای شکل دهی به نظام آینده را بررسی میکنیم و در پایان با بحث در مورد سیاست شرقی و همکاریهای ایران و روسیه به نتیجه گیری میپردازیم.