جنبش های زیست محیطی نوظهور به منظور مقابله با تهدیدات ناشی از تخریب محیط زیست و حفاظت و حمایت از محیط زیست در اواخر دهۀ 1960 به وجود آمدند. نوشتار حاضر تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که جنبش های زیست محیطی نوظهور چگونه در قالب جنبشهای اجتماعی نوین قابل تحلیل هستند؟ و چه افزوده هایی بر جنبش های اجتماعی نوین داشه اند؟ بنابراین، مقاله با روش کیفی تفسیری، و بکارگیری شیوۀ مطالعات موردی، چیستی و چرایی جنبش های زیست محیطی نوظهور را مورد بررسی قرار میدهد. یافتههای تحقیق نشان میدهند که جنبش های زیستمحیطی نوظهور به منظور رویارویی با بحران های موجود، در ابتدا با افزایش آگاهیها و مطالبات عمومی، زمینه را برای ایجاد سازمان ها و گروه های طرفدار محیط زیست فراهم نمودند و سپس با ورود به عرصه سیاست در دهۀ 1970، با استفاده از ابزارها و شیوههای نوین، به صورتی مسالمت آمیز به بیان خواسته ها و اعتراض های خود پرداختهاند تا از این طریق، ضمن وادار کردن حکومت ها به پاسخگویی، بتوانند در قالب گروه های ذینفوذ و احزاب سیاسی، در حوزۀ سیاست عمومی تأثیرگذار باشند. همچنین، در دهۀ 1980، زمینه برای حضور و نقش آفرینی سازمان های مردم نهاد زیست محیطی در عرصۀ جهانی فراهم شد و بدین طریق، نقش و اختیار دولتها به عنوان تنها بازیگران اصلی در عرصۀ بینالملل، مورد تردید قرار گرفت. در نتیجه، حجم وگستره قدرت اجتماعی و تاثیرگذاری سیاسی جنبش های زیست محیطی نوظهور، باعث بازپروری و غنی سازی جنبش های نوین اجتماعی شده است؛ به گونه ای که امروزه می توان آنها را بعنوان نیروهای اجتماعی قدرتمند و بازیگرانی تاثیرگذار، در عرصه جامعهشناسی سیاسی مورد شناسایی و تحلیل قرار داد.