این مقاله بدنبال کاربرد الگوهای مدیریت بحران در سازماندهی نظم پایدار منطقهای میان ایران و عربستان بعد از تحولات 2011 بهارعربی، به منظور شناخت ریشهها وعلل ظهور این بحرانها از یکسو، و همچنین شناسایی راههای مدیریتی و تصمیمسازی در مواجهه با آنها از سوی دیگر است؛ چرا که در جریان این تحولات تهران و ریاض گرفتار چرخهای مستمر از رقابتها و منازعات در محیط امنیتی خاورمیانه شدهاند. بگونهای که این راهبردهای متضاد باعث شده تا مدیریتبحرانهای منطقه عموماً تحت تأثیر الگوهای رفتاری آنها از روند نامطلوبی برخوردار باشد. بنابراین تجزیه و تحلیل سیاستهای مدیریتی این دو کشور، ضمن آنکه فهم جامعتری رااز محیط بحران فراهم میسازد، میتواند در جلوگیری از بروز بحرانها و به حداقل رساندن آثار منفی، آنها را در مدیریت این منازعات یاری رساند. در این زمینه سعی بر آن است تا با شناخت موانع موجود در پیگیری سیاستهای منطقهای ایران و عربستان، خواننده به درک مناسبی از دستور کار امنیتی دو کشور واصل شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بدلیل نوع ویژگیهای ساختاری حاکم بر روابط تهران- ریاضدر منطقه، و شکلگیری الگوی توازن قوای نامتقارن در جریان تحولات بیداری اسلامی، الگوهای مدیریت بحران در روابط آنها منجر به شکل گیری یک نظم امنیتی نشده است.