تصمیمگیرندگان سیاست خارجی به عنوان بازیگران عقلانی تلاش میکنند تا با توجه به متغیرهای دو محیط داخلی و خارجی، بهترین راهبردها را برای تحقق بیشترین سطح از منافع اتخاذ کنند. یکی از راهبردهای عقلانی در سیاست خارجی، تنشزدایی است که طی سالهای 1368 تا 1384، راهبرد اصلی سیاست خارجی ایران بوده است. در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه اسنادی جهت گردآوری اطلاعات به این سؤال اصلی پاسخ میدهیم که چه شباهتها و تفاوتهایی میان راهبرد تنشزدایی در دو دولت هاشمی و خاتمی وجود دارد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که هر دو دولت در سیاستهای سه گانه راهبرد تنشزدایی (همزیستی مسالمتآمیز، اعتمادسازی و دیپلماسی)، شباهت اما در ابزارهایی اجرای برخی از این سیاستها تفاوت داشتند. تجربهاین دو دولت نشان میدهد که متغیرهای خارجی میتوانند راهبرد تنشزدایی را به شکست بکشانند. این تجربیات، درسهای مهمی برای دولتهای بعدی دارد که به انتخاب راهبرد تنشزدایی اقدام میکنند. استفاده از این تجربیات میتواند تا حدودی موفقیت آتی این راهبرد را تضمین کند.