منابع مشترک نفت و گاز، بهویژه منابع موجود در بستر و زیر بستر دریاها بهدلیل عبور از مرزهای ملی و قرار گرفتن تحت صلاحیت و حاکمیت دو یا چند کشور، تبدیل به یکی از پیچیدهترین مسائل حقوق بینالملل بهویژه در حوزه حقوق بینالملل دریاها شدهاند. جایگاه این منابع در اقتصاد جهانی و نقش آنها در کسب درآمدهای هنگفت برای کشورهای اطراف آن باعث شده است که رژیم حقوقی حاکم بر بهرهبرداری از آنها دارای اهمیت بسزایی در حقوق بینالملل باشد. ارتباط تنگاتنگ منابع مشترک نفت و گاز با پدیده حقوقی مرز، صلاحیت و حاکمیت که از پیچیدهترین مفاهیم حقوق بینالملل هستند، سبب اهمیت یافتن بیش از پیش این منابع در روابط بینالملل شده است. برای رسیدن به درک مناسبی از مفهوم منابع مشترک نفت و گاز و رژیم حقوقی حاکم بر آنها، باید ابعاد مختلف حاکم بر این پدیده مورد کنکاش قرار گیرد. بنابراین در این پژوهش برآنیم تا ابعاد مختلف رژیم حقوقی حاکم بر منابع مشترک نفت و گاز و پیامدهای حقوقی هر کدام را به بحث گذاریم. بررسی موضوع از منظر کنوانسیون حقوق دریاها، جایگاه منابع مشترک نفت و گاز در رابطه با تحدید حدود مرزهای دریایی بر اساس آرای محاکم بینالمللی، مرور فعالیتهای کمیسیون حقوق بینالملل سازمان ملل بهعنوان نهاد مسئول توسعه تدریجی و تدوین حقوق بینالملل درباره منابع مشترک نفت و گاز و تجزیه و تحلیل حقوقی تعهد کشورهای اطراف منابع مشترک در مورد این منابع، از مهمترین ابعادی است که در این نوشتار به آنها پرداخته خواهد شد.