در تبیین جایگاه دولت های مختلف در نظام منطقه ای و بین المللی و سطح قدرت آنها که بر تعریف دولت ها از اهداف و نقش آفرینی خارجی خود تأثیرگذار است، در چارچوبهای نظری مختلف بر متغیرهای متفاوتی تأکید می شود. در طبقه بندی کشورها به عنوان دولت کوچک و ارائه تعریفی مشخص از این نوع دولت و ویژگی های آن در نظام بین الملل اجماع نظر چندانی وجود ندارد. به گونه ای که برخی بهترین شیوه را عدم تعریف دولت کوچک می دانند و معتقدند که دولتهای کوچک به اندازه کافی شناخته شد هاند و نیازی به ارائه تعریف خاص نیست. به عبارت دیگر، سوای ابهامی که موضوع تعریف دولتهای کوچک را فرا گرفته است، هیچ کس نمی تواند وجود آنها در نظام بین الملل را زیر سئوال ببرد. دولتهای کوچک، اکثریت قابل توجهی از دولتهای نظام بین الملل را تشکیل می دهند. با این حال، تلاش های مختلفی برای ارائه تعریف و تبیین ویژگیهای دولتهای کوچک در ادبیات روابط بین الملل انجام شده است که در این مقاله آنها را در قالب شش رویکرد بررسی می کنیم. پس از مرور این شش رویکرد کلی، مفهوم دولت کوچک مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت و در نهایت، مورد قطر به مثابه دولتی کوچک را با توجه به رویکردهای مذکور مورد بررسی قرار می دهیم.