برای بنیانگذاران امریکا ایجاد یک هویت سیاسی در بین مهاجران اولیهای که از کشورهای مختلف؛ با فرهنگها؛ زبانها و قومیتهای متفاوتی به این سرزمین مهاجرت کرده بودند؛ کار مشکلی بود. نخبگان و سردمداران اولیه امریکا این مشکل را با ایجاد یک رشته اصول مشترک که هیچ ربطی به خاک؛ قومیت؛ نژاد و یا مذهب نداشت؛ حل کردند و بر اساس آن «امریکایی بودن» را تعریف کردند. اهمیت این اصول مشترک در این است که بر اساس آنها نخبگان سیاسی و سیاستمداران امریکایی با طرح شعارهای گوناگون در مقاطع مختلف به سیاست خارجی امریکا جهت میدادند و انسجام ملی را در راستای پیشبرد مقاصد ملی ورای مرزهای خود بدست میآوردند. با روی کار آمدن ترامپ و تفسیر متضاد نامبرده از ملیگرایی نه تنها تغییرات شگرفی پیرامون مسئله مهاجرت در امریکا بوجود آمد بلکه این تفسیر در حال تغییر دادن چهره و فلسفه وجودی است که به «امریکایی بودن» معنا میداد. این تغییرات در تعریف ملیگرایی و هویت امریکایی صرفا مربوط به سیاست داخلی امریکا نیست و در سیاست خارجی این کشور نیز مشهود است. در حقیقت، نوک تیز پیکان این تغییرات جهان اسلام و ایران را مورد هدف قرار داده است.
این مقاله به سه قسمت اصلی تقسیم شده است. در قسمت اول اصول مشترکی که بر اساس آن ملیگرایی در امریکا شکل گرفت مورد ارزیابی قرار میگیرد. قسمت دوم اختصاص به تفسیر ترامپ از ملیگرایی و علل عناد ترامپ با جهان اسلام و ایران دارد. بخش سوم به نتیجه گیری میپردازد.