دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968029220150801The United States and the so-called Arab Spring Developmentsامریکا و تحولات موسوم به بهار عربی73121132FAسهراب شهابیفهیمه عباسیJournal Article20160808تغییرات سریع و غیرقابلپیشبینی در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا موسوم به «بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» چالشهای عظیمی را پیش روی سیاستهای امریکا در منطقه قرار داده است. در طول چندین دهه، ایالات متحده امریکا درصدد بود که جهان را برای دموکراسی امن سازد، درحالیکه در همان زمان به دلایل امنیت ملی و منافع اقتصادیاش از رژیمهای سرکوبگر و غیردموکراتیک در منطقه حمایت میکرد؛ امری که منجر به شکلگیری مفهوم «اقتدارگرای استراتژیک» در این منطقه شد. تعارض میان این دو جهتگیری سیاسی متضاد زمانی آشکارتر شد که ایالات متحده سعی داشت به خیزشهای عربی ـکه در این مقاله بهطور مشخص خیزشهای مردمی مصر و تونس مدنظر استـ پاسخ دهد. با توجه به این امر پرسش این است که نقش ایالات متحده بهعنوان یک عامل خارجی در اعتراضهای عربی در سال 2011 چگونه قابلتبیین است. مقاله حاضر در راستای پاسخ به این پرسش در سه بخش ساماندهی شده است: بخش نخست، به تحولات استراتژیک امریکا در منطقه خاورمیانه و بهویژه دستورکار دموکراتیزاسیون در جهان عرب پیش از بهار عربی میپردازد و در بخش دوم، پاسخ ایالات متحده به این شورشها مورد ارزیابی قرار میگیرد و درنهایت نشان داده خواهد شد که عامل خارجی نقش تسهیلکننده و همسو با قیامهای مردمی را درپیش گرفت و این امر یکی از مهمترین دلایل موفقیت جنبشهای مردمی در مصر و تونس بوددفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968029220150801Constructivism, a Theoretical Framework for Explanation of Iran – United States Relationsسازهانگاری، چارچوبی نظری برای تبیین منازعه ایران و امریکا335221133FAعلی دارابیاستادیار دانشگاه سازمان صداوسیماJournal Article20160808این مقاله با بهرهگیری از رویکرد توصیفیـتحلیلی تلاش دارد نظریه سازهانگاری را در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مقابل ایالات متحده امریکا به آزمون گذارد. درواقع هدف این پژوهش، آزمودن رویکرد نظری یادشده بر منازعه ایران و امریکا است؛ هرچند باید اعتراف کرد که بهدلیل محدودیتهای پژوهشی در این مورد، عملیات آزمون از چشمانداز ایران مورد توجه بوده است. بااینحال، این مقاله در راستای هدف کاربست نظریه بر موردی خاص، یعنی منازعه ایران و امریکا صورت گرفته و بهمنظور تقویت نظری در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل انجام شده است. نتیجه اینکه این رویکرد بهدلیل معنامحوری و توجه به هنجارها و هویت، از ظرفیت خوبی برای فهم و درک موضع جمهوری اسلامی ایران در مقابل امریکا برخوردار است.دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968029220150801Analysis of Domestic Factors in Expansion of Radical Currents in the Middle East: The Case of Iraqتحلیل عوامل درونی گسترش جریانهای افراطی در خاورمیانه: مطالعه موردی عراق538021134FAرضا سیمبر0000-0001-5111-1075سجاد مرادی کلاردهJournal Article20160808خاورمیانه از یک دهه قبل بهویژه در پی تهاجم نظامی امریکا به عراق، با افزایش فعالیت جریانهای افراطی مواجه شده است. در تحلیل عوامل گسترش این جریانها، علاوهبر عوامل سطح منطقهای در راستای رقابت بازیگران اصلی خاورمیانه و سطح بینالملل همچون حضور نیروهای فرامنطقهای و تغییر دستورکار سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه، باید به عوامل زمینهساز داخلی کشورهای درگیر نیز توجه داشت. در تحلیل دلایل ظهور این جریانها، ویژگیهای خاص حاکم بر کشورهای منطقه در قالب فرهنگهای سیاسی چندپاره، نابرابریهای سیاسی و اجتماعی، چالش مشروعیت و دولتهای شکننده نیز باید لحاظ شوند. در میان کشورهای خاورمیانه، در عراق با ایجاد خلأ قدرت پس از صدام، چالشهای متعدد و درگیریهای قومی پس از آن، زمینههای تشکیل و گسترش این گروهها فراهم شده است. در این چارچوب، هدف اصلی این مقاله واکاوی افراطگرایی در عراق است. بر این مبنا پرسش اصلی که این مقاله مطرح میکند این است که مهمترین عوامل داخلی گسترش جریانهای افراطی در عراق کدامند؟ فرضیه اصلی پژوهش، این است که تشکیل جریانهای افراطی در عراق، ریشهای تاریخی داشتهاند که سیاستهای دولتهای حاکم و ساختار چندپاره عراق آن را تقویت کرده است. این مقاله با روش تحقیق تحلیلیـتوصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای به واکاوی این موضوع میپردازد. نتیجه مهم این پژوهش آن است که گسترش جریانهای افراطی در عراق، نتیجه عوامل چندگانه ساخت تحمیلی دولتـملت، شکافهای اجتماعی متعدد، انسداد سیاسی و چالش ناکارآمدی دولت است.دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968029220150801The Role of the United Nations Security Council in Realization of the Motto “World against Violence and Extremism” with Special Reference to the Iranian Proposal (WAVE)نقش شورای امنیت سازمان ملل در تحقق شعار جهان علیه خشونت و افراطگرایی؛ با تأکید بر قطعنامه پیشنهادی ایران8111521135FAسید موسی کاظمی نائینیJournal Article20160808از دیدگاه سازمان ملل، خشونت و افراطگرایی، پدیدهای چندوجهی است؛ بهعبارت بهتر، سازمان ملل متحد، خشونت و افراطگرایی در درون دولت و یا در عرصه بینالمللی را معلول علت واحدی نمیداند. بر این اساس رویکرد ارکان اصلی آن، یعنی مجمع عمومی و شورای امنیت در مقابله با این پدیده از رویه واحدی پیروی نمیکند و براساس شرایط و اوضاع جامعه بینالمللی متفاوت است. اساساً فلسفه وجودی سازمان ملل، تلاش برای برقراری حاکمیت قانون در میان دولتها و جلوگیری از تنشهای خشونتبار در سطح بینالمللی است. سازمان ملل با پدیده خشونت و افراطگرایی ـبا اینکه تعریف یگانهای از آن ارائه نکرده استـ در دو سطحِ «پیشگیری» و «اقدام»، به مبارزه برخاسته است. این دو رویکرد، همراه با هم در منشور نیز مورد تصریح قرار گرفتهاند. هدف مقاله حاضر واکاوی نقش شورای امنیت در پیشگیری از وقوع افراطگرایی و خشونت است. پرسش اصلی پژوهش این است که با توجه به اختیارات وسیعی که شورای امنیت برای مقابله با پدیدههایی همچون خشونت، افراطگرایی، تروریسم و یا درگیریهای مسلحانه به آن مجهز است، آیا توانسته است در پیشگیری از بروز این خشونتها، موفق عمل کند؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه اصلی مقاله این است که شورای امنیت، در بحث «پیشگیری» از خشونت و افراطگرایی آنگونه که باید، موفق عمل نکرده است. سیاسیکاری اعضای شورای امنیت، یکی از مهمترین عوامل عدم موفقیت آن بوده است. از دیدگاه قطعنامه جهان علیه خشونت و افراطگرایی، مهمترین اقدامی که ارکان سازمان ملل بایستی در بحث خشونت و افراطگرایی انجام دهند، موضوع «پیشگیری از وقوع و گسترش» آن است.دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968029220150801Reconstructing the South West Asian Developments Based on Iran- Turkey Geopolitical Rivalriesبازسازی تحولات جنوب غرب آسیا بر بنیاد رقابتهای ژئوپلیتیکی ایران و ترکیه11713921161FAعطاءالله عبدیسید محمدحسین حسینیوحید صادقیJournal Article20160813در منطقه جنوب غرب آسیا تعارضات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک همواره از نمود بالایی برخوردار بوده است؛ بهگونهای که این منطقه بیش از آنکه شاهد شکلگیری ائتلافهای منطقهای و همگرایی باشد، حول محور چالشهای امنیتی درونمنطقهای شکل گرفته است. در این میان ایران و ترکیه در طول تاریخ و بهویژه از زمان بهرسمیت شناخته شدن مذهب شیعه توسط صفویان، وارد چالشهای فراوانی ازجمله جنگهای ارضی و مرزی شدند و مسائل هویتیـمذهبی در دوران بعد در روابط میان طرفین تأثیر زیادی داشت. اساساً بر بنیاد درگیریهای هویتی این پرسش مطرح میشود که متغیرهای ژئوپلیتیـک در آینده روابط ایران و ترکیه چه نقشی خواهند داشت؟ بهنظر میرسد با توجه به تجربیات تاریخی و با لحاظ متغیرهای ژئوپلیتیـک، شاهد نوعی نوسان در روابط میان ایران و ترکیه در طیفی از رقابتهای تنشآمیز خواهیم بود که بهطور قطع خود این امر تحت تأثیر ایدئولـوژی و جریانهای سیاسی حاکم در دو کشور خواهد بود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد توصیفیـتحلیلی به تحلیل ژئوپلیتیک روابط کنونی ایران و ترکیه بر مبنای تجربههای تاریخی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کشورهای ایران و ترکیه هرچند از شکل رقابتهای قدیمی نظیر جنگهای طولانی دوری کردهاند، ولی این رقابت در شکل نوین ژئوپلیتیکی به خارج از مرزهای جغرافیایی هریک از طرفین سرایت کرده است.دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968029220150801Explanation of Strategic Rivalry between Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia in Yemenتبیین رقابت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در یمن14516721137FAسید محسن آل سید غفوراحسان کاظمیسید محمد موسوی دهموردیJournal Article20160808وقوع تحولات موسوم به بهار عربی (بیداری اسلامی) در خاورمیانه و سرایت این تحولات به یمن منجر به سقوط <em>علی عبدالله صالح</em> و درنهایت قدرتیابی گروه شیعی حوثیها در این کشور شد. عربستان که این تحولات را مخالف منافع ملی و امنیت منطقهای خود میدانست، با لشکرکشی نظامی به یمن به مقابله با این امر پرداخت. از نگاه عربستان تحولات یمن، جنگ با قدرت و نفوذ ایران در شبهجزیره عربستان و در کنار مرزهای جنوبیاش و تلاش برای از بین بردن متحدان ایران است. هرچند ایران فرستادن کمکهای نظامی به یمن را تکذیب کرده و همواره به حمایت سیاسی و دیپلماتیک از این گروه اکتفا نموده است، اما تحولات یمن فرصتی را برای باز کردن جای پایی در شبهجزیره عربستان و افزایش قدرت و نفوذ ایران در این منطقه فراهم آورد. این مقاله در پاسخ به این پرسش که «ماهیت رقابتهای ایران و عربستان در یمن چگونه ارزیابی میشود؟» بر این نظر است که «در کنار اختلافهای ایدئولوژیک (شیعهـسنی)، رقابتهای استراتژیک این دو کشور در یمن (و بهطورکلی خلیج فارس) و درک تهدید از طرف مقابل، به اقدامات این دو کشور در یمن شکل داده است.