دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001The Prospect for Asian Integrationچشمانداز همگرایی آسیا 6616809649FAJournal Article20141019The role and position of Asia and inter-Asian interaction and integration is among the important headlines in international relations. Asian integration and shaping the developments and trends of this old continent in line with collective and common interests of Asian nations is an important issue in Asian and international studies literature.
The current article based on historical position and the trend of Asian development in recent decades, aims to explain the grounds for Asian cooperation, interconnectedness and cultural, economic and political integration in 21<sup>st</sup> century named as the Asian century. The Asian status in international system, theoretical framework of Asian integration, Asianism from Asian perspective, Asian policy of trans-continent powers, Asian emerging identity, challenges and opportunities for Asian integration and Iranian view to the Asian integration are the main subjects of this article. نقش و جایگاه جهانی آسیا و تعامل و همکاریهای بین آسیایی یکی از سرفصلهای مهم روابط بینالملل بهشمار می رود . در همین رهگذر، همگرایی آسیایی و جهت دهی مطلوب به تحولات و معادلات این قاره کهن متناسب با منافع جمعی و مشترک ملل آسیایی ازجمله موضوعات مهمی است که اینک در ادبیات مطالعات آسیایی و بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است.
مقاله حاضر با اشاره به موقعیت تاریخی آسیا و روند تحولات این قاره کهن در دهههای اخیر، به تبیین زمینههای همکاری، هم پیوندی و همگرایی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی کشورهای آسیایی در قرن بیست و یکم که قرن آسیا نامیده شده پرداخته است.
جایگاه آسیا در نظام بینالملل، چارچوب نظری همگرایی آسیایی، آسیا گرایی از منظر آسیاییها، سیاست آسیایی قدرتهای فراقارهای، هویت نوظهور آسیایی، چالشها و افقهای همگرایی آسیایی و نگاه ایرانی به همگرایی آسیایی مهمترین مباحثی است که در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. http://fp.ipisjournals.ir/article_9649_8a91b288657b282b1ade33676b0dc33b.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001The US Role in New Security System of the Persian Gulf and Implications for Iranنقش آمریکا در سیستم جدید امنیت خلیج فارس و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران 6817029650FAJournal Article20141019The present article is aimed at dealing with the question that based on developments in recent years in the Persian Gulf including US strike to Iraq in 2003, US strategies for the Persian Gulf and the whole Middle East like combating terrorism, military presence in the region, combating weapons of mass destruction and transformation in the Middle East, what are the characteristics of regional security system and its implications for I. R. Iran?نوشتار حاضر به این سؤال اساسی میپردازد که باتوجه به الف) تحولات چندسال اخیر منطقه خلیجفارس، یعنی حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف به عراق در مارس2003 و سرنگونی رژیم صدام، ب) استراتژیهایی که آمریکا در خلیجفارس و نیز در کل منطقه خاورمیانه درصدد اجراست (یعنی مبارزه با تروریسم، حضور نظامی در منطقه، مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی، دگرگونی در خاورمیانه و حاصل این استراتژیها بر سیستم جدید امنیتی در خلیج فارس)، سیستم امنیتی منطقه چه مشخصههایی داشته و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟ در واقع منظور از سیستم امنیت؛ چگونگی توزیع قدرت، نحوه عمل بازیگران (با توجه به نقش آمریکا)، چگونگی حفظ موازنه و بالاخره ساختار امنیتی میباشد.
http://fp.ipisjournals.ir/article_9650_9a70f3e27f2982c0169a6c07a228cb76.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001The US Political and Security Approaches in the Middle Eastرویکردهای سیاسی – امنیتی آمریکا در خاورمیانه 7037289651FAJournal Article20141019Leaders of the United States started the post-cold war era with attacking Iraq in 1991. As became evident later, this operation served as providing the ground for more extensive US interference in a region which created the most important challenges for the US status in international system. The Islamic uprising derived from Islamic revolution in Iran grew further. Islamic resistance in occupied Palestinian lands and growth of radical inclinations in the Middle East was temporarily responded by the Greater Middle East plan but this plan failed to decrease US challenges in the region so that Barrack Obama has adopted new policies to solve these problems.
The present article aims to study US challenges and its limited possible options.رهبران آمریکا ورود به دوران پس از جنگ سرد در سال ١٩٩١ را با حملات گسترده به عراق در چارچوب عملیات آزادسازی کویت آغاز کردند. این عملیات آن گونه که در سالهای بعد مشخص شد، مقدمه دخالتهای وسیعتر آمریکا در منطقهای بود که مهمترین و سختترین چالشها را برای موقعیت آمریکا در نظام بینالمللی ایجاد کرد. جریان بازخیزی اسلامی که با انقلاب اسلامی ایران آغاز شد رشد بیشتری یافت. همچنین تداوم مقاومت در سرزمینهای اشغالی فلسطین و نهایتاً رشد گرایشهای افراطی در منطقه خاورمیانه در مقطعی با طرح خاورمیانه بزرگ توسط آمریکا پاسخ گفته شد، اما این طرح نیز تأثیر چندانی بر حل یا کاهش چالشهای آمریکا در منطقه نداشت، به طوری که امروزه آمریکا به رهبری باراک اوباما سیاستهای جدیدی برای رفع این چالشها اتخاذ کرده است. مقاله حاضر چالشهای رویاروی آمریکا و محدودیت گزینههای ممکن در مناقشه خاورمیانه را بررسی مینماید.http://fp.ipisjournals.ir/article_9651_774ab3fed38581d430028f9c09262aac.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001The New Approach of the United States in Afghanistanراهبرد جدید آمریکا در افغانستان 7297509652FAJournal Article20141019Eight years after the fall of the Taliban regime in Afghanistan by international coalition, the problems and challenges have furthered in this country. There are severe security challenges like extension of poverty, increase in drug trafficking and growth of radicalism in Afghanistan which tend to escalate the situation. This situation has provoked Obama administration to draw a new strategy to tackle these problems and to review and correct the previous policies. The aim is to find a strategy for a way out from the current stalemate.
The present article aims to study the new US strategy and its prospect in domestic, regional and international levels.بهرغم گذشت بیش از هشت سال از سقوط طالبان در افغانستان از طرف ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا نهتنها مشکلات این کشور کاهش پیدا نکرده، بلکه بدان افزوده نیز شده است. مسائل امنیتی مرتبط از قبیل گسترش فقر، افزایش قاچاق مواد مخدر و رشد افراطگرایی هنچنان گستره وسیع دارد. این عوامل باعث شدهاند تا دولت اوباما اقدام به طراحی راهبردی جدید برای مقابله با معضلات موجود و بازبینی عملکرد دولت سابق آمریکا بنماید. هدف، طراحی راهبرد برونرفت از بنبست فعلی و تصحیح عملکردهای گذشته آمریکا و ناتو در افغانستان است. در این مقاله، راهبرد جدید آمریکا و چشمانداز آن در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی باتوجه به تنوع قومی و وابستگیهای آنان مطالعه میگردد.http://fp.ipisjournals.ir/article_9652_3fc417ad58318ef1422fd16038388dbf.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001Korean Reunification and Japanese Stanceوحدت دو کره و موضع ژاپن 7517749653FAJournal Article20141019The present article aims to analyze the Japan’s stance toward reunification of KoreanPeninsula. It will evaluate the hypothesis that Japan and other influential powers in the region seemingly agree with unification of two Koreas, but actually make impediments for this process. Foreign powers including China, Russia and the United States follow different goals and priorities with regard to KoreanPeninsula though they all support the aim of peaceful unification verbally. In other words, in contrast with the process which resulted in the collapse of communism, the mentioned powers do not will for the collapse of North Korea and each aims to stabilize this state. مقاله ذیل درصدد پاسخگوئی به این سوال میباشد که ژاپن درخصوص وحدت شبه جزیره کره دارای چه موضعی میباشد؟ طی این نوشتار این فرضیه که ژاپن و قدرتهای تاثیرگذار و حاضر در منطقه ظاهراٌ با اتحاد دو کره موافق و در باطن در وحدت دو کره کارشکنی میکنند مورد بررسی قرار میگیرد. قدرتهای خارجی شامل چین، ژاپن، روسیه و ایالات متحده اولویتهای متفاوتی در رابطه با شبهجزیره کره دارند اگرچه تمام آنها لفظاً از هدف اتحاد صلحآمیز حمایت میکنند. در واقع در یک تضاد آشکاری نسبت به فرایندی که منتهی به سقوط کمونیسم در همه جا شد، قدرتهای مجاور خواهان فروپاشی کرهشمالی نیستند. هرکدام در تلاش هستند تا به نحوی کرهشمالی را تثبیت نمایند.http://fp.ipisjournals.ir/article_9653_6516ba22c2f934ded831f0e5d573cbf7.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001ASEAN’s 42 Year History and ASEAN Vision 2020عملکرد 42 ساله آسهآن و نقشه راه تا سال 20207758029654FAJournal Article20141019From the beginning, the ASEAN integration has faced different challenges. From late 1980’s, social, economic, political, organizational and international elements contributed positively to the integration process of this union. With the growth rate of %5/5 and inter-regional trade rate of %25, this region is among the most dynamic regions in the world. ASEAN has provided appropriate ground for integration. The most important output of ASEAN in its third phase of existence is drawing the vision for 2020. Under this document which was agreed in 1992, ASEAN is supposed to become a unified security, economic and social community. The present article aims to give a description of 42 years of ASEAN’s activity and to assess the future programs of this union. آسهآن از زمان تشکیل با چالشهای مختلفی برای همگرایی روبرو بوده است، ولی از اواخر دهه 1980، عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، سازمانی و بینالمللی بهصورت نسبتاً مساعد در راستای فرایند همگرایی این اتحادیه پیش رفته است. این اتحادیه با نرخ رشد 5/5 درصدی و نرخ تجارت درونمنطقهای 25 درصدی، یکی از مناطق پویای اقتصادی جهان محسوب میشود. عواملی چون امنیت نسبی منطقهای، تعامل سازنده با قدرتهای فرامنطقهای ذینفع در منطقه، وجود جذابیتهای لازم برای سرمایهگذاری خارجی و در پیش گرفتن سیاست دولت حداقلی، نقش مؤثری در شکوفایی اقتصادی منطقه داشته است. آسهآن بسترسازی مناسب برای همگرایی کرده و آثار این تلاش در دهه دوم هزاره سوم بیشتر نمایان میشود. مهمترین دستاورد آسهآن در مرحله سوم حیات خود، تدوین نقشه راه برای سال2020 است. در سیامین سال تولد آسهآن (1997)، سران این اتحادیه سندی تحت عنوان «چشمانداز آسهآن برای 2020» را به امضا رساندند که نقشه راه آسهآن را تا سال 2020نشان میدهد و طبق آن قرار است که آسهآن تبدیل به یک جامعه واحد از جهت امنیتی، اقتصادی و اجتماعی گردد. این مقاله با بررسی عملکرد 42 ساله آسهآن در پرتو نظریات همگرایی، به برنامههای پیش روی این اتحادیه تا سال 2020 بر اساس طرح مذکور میپردازد. این مقاله تحولات تاریخی و جغرافیایی آسهآن از آغاز تاکنون را مطالعه مینماید.http://fp.ipisjournals.ir/article_9654_d2737d0eaecd4e2b83e2fc2221c778af.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001The Political System of Saudi Arabia: A Societal Studyبررسی جامعهشناختی نظام سیاسی عربستان سعودی 8038189655FAJournal Article20141019Saudi Arabia is one of the important states in foreign policy sphere of Islamic Republic of Iran. Identifying the political structure of this country and its internal dynamics is decisive in understanding decision making of Saudi Arabia which in turn is of importance for Iran’s regional and international policies.
The aim of this article is to give a societal explanation of the political system in Saudi Arabia. This study does not enter into theoretical social concepts but gives an empirical explanation of the matter. Based on this aim, titles including the role of councils, stability and change in Saudi regime, tribal governmental structure and power relations in Saudi Arabia and ultimately parties and opposition groups in this state will be analyzed.
.
عربستان سعودی یکی از کشورهای مهم در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. شناختن ساختار سیاسی این کشور و پویشهای درونی آن، نقشی مهم در شناسایی تصمیمسازیهای عربستان سعودی دارد که بر سیاستهای منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است. موضوع اصلی این مقاله، بررسی جامعهشناسانه نظام سیاسی عربستان سعودی است. در این نوشتار از ذکر مباحث تئوریک جامعهشناختی خودداری و بیشتر تلاش شده تا این موضوع از یک نگاه میدانی برخوردار گردد. بر این اساس طی سرفصلهایی وضعیت و نقش شوراها در عربستان، چگونگی ثبات و تحول در حکومت سعودی، ساختار قبیلهای نظام حکومتی و مناسبات قدرت در عربستان بررسی و سرانجام وضعیت احزاب و گروههای مخالف در سیاست داخلی عربستان واکاوی میشود.
http://fp.ipisjournals.ir/article_9655_80bbe33e25b76235ac81d4efb32b47a0.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001International Approaches on Natural Resources and Environmentرویکردهای بینالمللی در برخورد با منابع طبیعی و محیط زیست 8198369656FAJournal Article20141019The growing utilization of natural resources and expansion of human developmental activities have caused gradual depletion of natural resources and destruction of the environment. Unfortunately this trend is going on. The current conditions have triggered the concerns of many scholars and politicians who support the protection of the environment and thus governments and non-governmental organizations have intensified their efforts at national, regional and international levels to stop this trend.
Based on decisions made, there are two approaches toward the natural resources: Ecosystem approach and Sustainable Development approach. Both approaches have common grounds and at the same time different characteristics. Both approaches are in right and positive directions and states try to follow one of them based on their national interest and geopolitical situation. نیاز انسان به استفاده از منابع طبیعی و گسترش فعالیتهای توسعهای در سراسر جهان باعث تخریب تدریجی منابع طبیعی و محیط زیست شده و متأسفانه این روند همچنان ادامه دارد. این وضعیت، همزمان، موجب نگرانی بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران طرفدار محیط زیست گردیده دولتها و تشکلهای مردم نهاد را در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی به فکر چارهجویی انداخته است. در این رابطه تاکنون تصمیمات بسیاری در مجامع بینالمللی اتخاذ گردیده که در حال اجرا میباشند. در این توافقات دو رویکرد عمده مشاهده میگردد. اول رویکرد اکوسیستمی و دوم رویکرد توسعه پایدار. هر یک از این دو رویکرد دارای ویژگیهای مشترک و بعضاً متفاوتی هستند که قابل تأملند. رویکردهای یاد شده جهت مثبت دارند و دولتها بایستی در چارچوب منافع ملی و با عنایت به موقعیت ژئوپولتیکشان یکی از آن دو را بهعنوان استراتژی خود برگزینند و بدینوسیله روند نابودی محیط زیست را متوقف سازند.http://fp.ipisjournals.ir/article_9656_925320049db0015ab5effd8e6eef90e2.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001Theoretical and Factual Bases of the UK Foreign Policy towards Islamic Republic of Iranرویکرد و پایههای نظری و عملی سیاست خارجی انگلیس نسبت به جمهوری اسلامی ایران6236529670FAJournal Article20141019The process of decision making in foreign policy of great and influential states in international politics is a matter of interest for researchers of international studies. Despite the position of the UK in international system and the effects of this country on peripheral space of the Islamic Republic Iran, the foreign policy of this country has not been as much the subject of research and analysis as the Unites States. Few researchers have studied the decision making process of the UK foreign policy. The question here is what kind of factors and elements have been shaping the UK foreign policy towards Islamic Republic of Iran in recent years. What is the direction of the UK foreign policy towards Iran? The more we recognize these effective elements accurately, the better we will be able to foresight the foreign policy actions of that country. Recognizing the direction of the UK foreign policy we will be also able to influence on this process.فرآیند تصمیمگیری در سیاست خارجی کشورها بویژه کشورهای قدرتمند و تأثیرگذار در سیاست بینالملل موضوعی است که همواره مورد توجه پژوهشگران و علاقمندان مطالعات بینالمللی بوده است. در کشور ما نیز انگلیس بدلیل موقعیتش در نظام بینالمللی و نیز قدرت تأثیرگذاری بریتانیا بر محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی است که بهرغم علاقمندی فراوان متخصصین و محققین نسبت به سیاست خارجی آن کشور، در مقایسه با سیاست خارجی امریکا افراد کمتری به مطالعه علمی فرآیند سیاستگذاری خارجی آن کشور پرداخته اند. صرفنظر از این موضوع، پرسش این است که در سیاست خارجی بریتانیا نسبت به کشورمان در سالهای اخیر چه مؤلفهها و متغیرهایی تأثیرگذار بودهاند؟ پرسش بعدی این خواهد بود که «سمت و سوی سیاست خارجی انگلیس نسبت به جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟» روشن است که هرچه شناسایی متغیرهای تأثیرگذار از دقت بیشتری برخوردار باشد ؛ از یکسو ، به همان میزان، قدرت پیش بینی ما در مورد تحرکات سیاست خارجی آن کشور تقویت خواهد شد و از سوی دیگر، با شناخت سمت وسوی سیاست آن کشور توانایی ما برای تأثیرگذاری احتمالی بر این فرآیند افزایش خواهد یافت. امید است چنین شود.http://fp.ipisjournals.ir/article_9670_d081cd2caf9f35860e8dfbe072b3bd7a.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001Iran, the Middle East and International Securityایران، خاورمیانه و امنیت بینالملل6536669671FAJournal Article20141019This article aims to study the current place of Iran in security system of the Middle East and international security. The new political, security and geopolitical developments in the Middle East after the September 11 and Iraqi invasion has made the Middle Eastern issues more general, interconnected and international. This has also connected the security system of the Middle East to international security system. The new development has also changed the political and power structure of the region in favor of Iran resulting in strengthening the regional role and bargaining power of the Islamic Republic in the region.
The author believes that increasing Iran’s role is due to enjoying a higher geopolitical position as well as cultural and ideological elements of power of the country from one hand and the new political and security developments in the region and emergence of a new definition of the nature of threats for international security from the other. From this view Iran is a point to link the Middle East security to international security. The author concludes that Iran has a good opportunity to strengthen its strategic position in the region.این تحقیقبه بررسی جایگاه فعلی ایران در نظام امنیت خاورمیانه و امنیت بینالملل میپردازد. نویسنده استدلال میکندکه تحولات جدید سیاسی – امنیتی و ژئوپلتیک در خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر و بحران عراق، مسائل خاورمیانه را عمومیتر، به هم پیوستهتر و بینالمللیتر کرده و این امر نظام امنیت خاورمیانه را به نظام امنیت بینالملل متصل کرده است. همچنین تحولات جدید ساخت قدرت و سیاست در منطقه را به نفع ایران تغییر داده که نتیجة آن افزایش نقش منطقهای و قدرت چانهزنی ایران در مسائل جاری خاورمیانه میباشد. از نظر نویسنده افزایش نقش ایران به دلیل برخورداری از موقعیت برتر و طبیعی ژئوپلتیک و همچنین عناصر فرهنگی و ایدئولوژیک قدرت ملی از یکسو و بروز تحولات سیاسی – امنیتی در سطح منطقه و تعریف جدید از ماهیت تهدیدات امنیت بینالملل از سوی دیگر میباشد. از این لحاظ، ایران به یکی از نقاط اتصال امنیت خاورمیانه به امنیت بینالملل تبدیل شده است. نویسنده نتیجهگیری میکند که ایران باید از این فرصت پدید آمده نهایت استفاده را برده و به تثبیت جایگاه استراتژیک خود در منطقه بپردازد.http://fp.ipisjournals.ir/article_9671_2747b5af8a2469d2707e1ec2f08d7f74.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001The Role of Think-Tanks in Foreign Policyنقش گروههای فکر در سیاست خارجی(1)6676829672FAJournal Article20141019Are there heads of states, prime ministers or ministers in all states who have the capacity to solve the whole problems by themselves? Aren’t they in need for advices, prescriptions and analyses to tackle the complicated problems in domestic and external environments? Which group is capable of helping them in confronting the problems? Could governmental groups provide unbiased suggestions? Aren’t they attached to the concerns of their parties in providing these suggestions?
The problems and crises are not shaped overnight. There should be pre-arrangements to prevent these challenges. A group of thinkers, political elites and sociologists are needed to make arrangements for a better society. In some countries this kind of think-tanks are established to assess the future threats and efficiently decrease the challenges and crises.
This article aims to provide some answers for these questions and study the role of think-tanks in domestic and foreign policy. آیا در کشورهای جهان رؤسای دولتها، نخست وزیران و یا وزرایی وجود دارند که بتوانند به تنهائی همه مشکلات پیش رو را حلوفصل کنند؟ آیا آنها در برخورد با مشکلات پیچیده در محیطهای داخلی و خارجی نیازی به مشاوره، همفکری، تجزیه و تحلیل و یا پیشنهادی برای اداره کشور و حلوفصل مشکلات و بحرانها ندارند؟ چه گروهی میتواند بازوی کمکی دولتمردان در برخورد با مشکلات و یا بحرانها باشد؟ آیا گروههای دولتی که از بودجه عمومی کشورها تغذیه میشوند میتوانند در ارائه پیشنهادات بیطرف باشند؟ آیا گروههای وابسته به احزاب سیاسی در ارائه پیشنهادات به فکر مسائل حزبی خود نیستند؟ مشکلات و بحرانها به طور ناگهانی و بدون دلیل بوجود نمیآیند. برای جلوگیری از ایجاد مشکلات و بحرانها باید برنامهریزیهای قبلی وجود داشته باشد. باید گروهی از اندیشمندان، نخبگان سیاسی و جامعهشناسان آیندهنگر در راه بهبود جامعه به برنامهریزی بپردازند و تا حد ممکن از چالشهای پیشرو جلوگیری کنند. در این مقاله تا حد امکان به سؤالات مذکور پاسخ داده میشود. در بعضی از کشورها برای جلوگیری از مشکلات و بحرانها با ایجاد گروههای فکر به آیندهنگری میپردازند و با برنامهریزی دقیق به گونهای عمل میکنند که مشکلات و بحرانهای کمتری وجود داشته باشد و سعی میکنند برنامههای ناموفقی ارائه نداده باشند. نکات: گروه فکر، تاریخچه و کاربرد آن و نقش گروه فکر در سیاست داخلی و خارجی یک کشور، گروههای فکر و سیاست خارجی در امریکا، اتحادیه اروپا، انگلستان، آلمان در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد.http://fp.ipisjournals.ir/article_9672_ed828d38bfaf112f55d45f999dd887cf.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001European Union in Emerging International System: Obstacles and Challengesجایگاه اتحادیه اروپا درنظام بینالملل در حال تکوین: موانع و چالشها6837289673FAJournal Article20141019The European Union undoubtedly is one of the most significant and cohesive political-economic complexes in contemporary world. The European Union phenomenon could be interpreted as “Unity in Variety “based on the fact that this integrated community bears fragmentation and centrifugal inclinations and presents a various collection of political, social and cultural units.
During half a century of existence, the European Union has been influenced by different trends and waves. These trends could be categorized at three different levels: The domestic level (national level within member states), regional level (the European level) and international level (world system). The current European Union is in fact a product of these three forces. Aiming at understanding the status of the European Union, its future role and its integration process, we need to emphasize the most important domestic and regional challenges and obstacles in front of it as well as international trends and players affecting this union.
The present article aims to introduce the most important challenges of the European Union in domestic level and the role and influence of the United States on integration process of this union. Finally a more obvious image of the status of the EU and its prospect in international system will be achieved. اتحادیه اروپایی بیتردید یکی از مهمترین و منسجمترین مجموعههای سیاسی- اقتصادی جهان معاصر است که در طول عمر پنجاه ساله خود بتدریج گامهای بلندی در راستای همگرایی همهجانبه و فراگیر و گسترش قلمرو جغرافیایی خود برداشته است. پدیده اتحادیه اروپایی را میتوان «وحدت در عین کثرت» تعبیر نمود چرا که این مجموعه وحدتطلب و همگرا، در عینحال دارای گرایشات واگرایانه و گریز از مرکز بوده و کلکسیونی متعدد، متنوع و متکثر در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به نمایش میگذارد. اتحادیه اروپایی بعنوان مهمترین الگوی همگرایی منطقهای در جهان معاصر، در طول حیات نیمقرن اخیر خود تحت تأثیر جریانات و روندهای مختلف قرار داشته که اجمالاً میتوان آنها را در سه سطح داخلی (سطح ملی و درون کشورهای عضو)، منطقهای (در سطح اروپا) و سطح بینالمللی (سیستم جهانی) تقسیمبندی نمود. اتحادیه اروپای کنونی در واقع محصول و برآیند این سه نیرو و جریان میباشد. لذا برای درک و فهم موقعیت کنونی اتحادیه و ادراک و استنباط چشمانداز آینده روند همگرایی در اتحادیه اروپا و جایگاه آینده آن در نظام بینالملل در حال تکامل و تکوین؛ لازم است به مهمترین موانع و چالشهای درونی و منطقهای فراروی این اتحادیه و مهمترین روندها و بازیگران مؤثر بر این اتحادیه (در سطح بینالملل) پرداخت. بر این اساس در این مقاله سعی شده تا به مهمترین چالشها و مسائل این اتحادیه در بُعد داخلی و همچنین نقش و تأثیر آمریکا بر روند همگرایی و نسبت آن با اتحادیه اروپایی پرداخته شود تا تصویر دقیقتر و شفافتری از موقعیت اتحادیه و چشمانداز فراروی آن در نظام بینالملل حاصل آید.http://fp.ipisjournals.ir/article_9673_43dada91e12abe8f438503ae0aff8d2f.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001Evolution of the European Common Foreign and Security Policy in the Constitutional Treatyتحول سیاست خارجی و امنیتی مشترک در معاهده قانون اساسی7297549674FAJournal Article20141019Despite the fact that the Constitutional Treaty was set asided and the Lisbon Treaty is adopted, it is still of importance to assess the subjects enshrined in the Constitutional Treaty. The position of “High Representative for Foreign and Security Policy” of the European Union and correlation and cohesiveness of members of the Union in common foreign and security policy is among the debates of interest for researchers. The text of the Constitutional Treaty includes structural and permanent cooperation in the area of defense and security. This article is aimed at analyzing this matter in detail. علیرغم کنار گذاشتن معاهده قانون اساسی و تصویب معاهده لیسبون به جای این معاهده، بررسی موضوعات این معاهده هنوز حایز اهمیت است. نقش «نماینده عالی سیاست خارجی و امنیتی مشترک» اتحادیه اروپا و نیز همبستگی کشورهای عضو اتحادیه در سیاست خارجی و امنیتی مشترک از جمله مباحث مورد مطالعه میباشد. متن معاهده قانون اساسی حاوی همکاری ساختاری و دائمی در حوزه سیاست دفاعی و امنیتی مشترک است که به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.http://fp.ipisjournals.ir/article_9674_253220bad2d1a55fb546d200cc39fbf4.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001Security of International System in Light of Climate Changeامنیت نظام بینالملل در پرتو تغییرات آب و هوایی7557889676FAJournal Article20141019The negative effect of human being on environment has reached to the point that has evolved into a global challenge. The emergence of different aspects of climate change and its implications on earth’s inhabitants has made this issue as a hot debated subject in diplomatic talks between states and international community. The environmental concerns once a matter of conflict between north and south is nowadays a global concern. Every day we hear something about natural disasters and losses all around the world. The number of the people killed in these disasters has exceeded the number of killed in military conflicts in recent years. This is proving a bitter fact that the human being has raised a brutal enemy which no single individual, government and organization could confront. Threats emerged from global warming while beyond political borders is contributing to instability in the world and threatening international security. There is a great concern that the current system of the world management would not be able to tackle this new challenge. اثرگذاری انسان بر طبیعت اطرافش به جایی رسیده که دارای ماهیت و اهمیت جهانی شده است. با نمایان شدن ابعاد گوناگون تغییر آب و هوا و پیامدهای آن بر ساکنین کره زمین، این پدیده به تدریج مورد توجه کشورها و نهادهای داخلی و بینالمللی قرار گرفته و به یکی از دستورکارهای ثابت در مذاکرات دیپلماتیک دولتها و مجامع بینالمللی بدل شده است. توجه به نگرانیهای زیستمحیطی و نتایج آن که در گذشته نه چندان دور تحتالشعاع اختلافات شمال – جنوب قرار داشت اینک خود دغدغه جامعه جهانی شده و کمتر روزی است که از طریق رسانههای گروهی اخباری درباره وقوع حوادث طبیعی و تلفات انسانی و مادی ناشی از آن در اقصی نقاط جهان منتشر نشود. در سالهای اخیر شمار انسان هایی که در این وقایع کشته میشوند از تعداد افرادی که در درگیریهای نظامی از بین میروند، بیشتر است و این خود گویای یک حقیقت تلخ است که بشر به دست خود دشمن بیرحمی را پرورش داده که دیگر هیچ فرد، دولت یا سازمانی را به تنهایی، یارای مقابله با آن نیست. تهدیدات ناشی از گرمایش زمین فراتر از مرزهای سیاسی است و بطور بالقوه بیثباتی در جهان را گسترش خواهد داد و قادر است امنیت بینالملل را به مخاطره اندازد زیرا که به فقر، گرسنگی، تنشهای اجتماعی و تزلزل در نهادهای سیاسی دامن خواهد زد. اکنون این نگرانی وجود دارد که نظام کنونی اداره جهان نتواند از عهده این چالشهای ژئوپولتیک برآید، بهویژه زمانی که حکومتهای ملی خود نیز دستخوش ویرانی خواهند شد. http://fp.ipisjournals.ir/article_9676_900abea3106cf0811bd802a6cf03dc32.pdfدفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجهفصلنامه سیاست خارجی2382968022320071001Gaza Developments in Light of International Humanitarian Lawتحولات غزه از دیدگاه حقوق بینالملل بشردوستانه7898189677FAJournal Article20141019The present article will take a look at the history of the Israeli occupation of Gaza from 1948 up to 1967 and afterwards and recent developments in this part of the Palestine. The unilateral withdrawal of the Zionist regime from Gaza in 2005, the Palestinian Legislative Council elections, the victory of Hamas, the Mecca Agreement and establishment of national unity government, the emergence of disagreements, Hamas sovereignty over Gaza and the blockade of Gaza will also be analysed. Then the author assesses the political and legal claims of the Zionist regime over Gaza and based on principles of international law in particular international humanitarian law it will assess the obligations of the occupier.
After proving the occupied nature of the Gaza strip, this article examines the continuous breaches of obligations by the Zionist regime as the war crimes and the responsibility of the international community and members and non-members of Geneva conventions. مقاله ذیل ضمن نگاهی گذرا به سابقه اشغال غزه از سال 1948 تا 1967 و اشغال این بخش از سرزمین فلسطین توسط اسرائیل، تحولات اخیر غزه را نیز مطالعه میکند. خروج یکجانبه رژیم صهیونیستی از غزه در سال 2005 و سپس توافقنامه گذرگاهها، انتخابات شورای قانونگذاری، پیروزی حماس، اختلافات فتح و حماس، توافق مکه، تشکیل دولت وحدت ملی، اختلافات مجدد و حاکمیت یکپارچه حماس بر غزه، بستهشدن گذرگاهها و محاصره این منطقه مورد بررسی واقع شده است. پس از آن، ادعاها و دلایل سیاسی و حقوقی رژیم صهیونیستی در مورد غزه مورد بررسی قرار گرفته و سپس برمبنای قواعد حقوق بینالملل و بهویژه حقوق بینالملل بشردوستانه ارزش این ادعاها ارزیابی و به وظایف اشغالگر در این سرزمین پرداخته شده است. پس از بررسی اقدامات انجامشده، پیشنهاداتی برای برونرفت از وضعیت فعلی (جنگ) و قبل از آن (محاصره) مطرح شده است. در این مقاله برمبنای قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه، پس از اثبات اشغالیبودن این سرزمین با نگاهی گذرا به تعهدات اشغالگر در سرزمین اشغالی، نقضهای مکرر این تعهدات از سوی رژیم صهیونیستی بهعنوان جرایم جنگی محسوب شده و مسئولیت مجامع بینالمللی و کشورهای عضو و غیرعضو کنوانسیونهای چهارگانه ژنو گوشزد شده است. http://fp.ipisjournals.ir/article_9677_6291a5e1f688a2a3728441b1ea46b426.pdf