2024-03-28T21:24:59Z
http://fp.ipisjournals.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3068
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
23829680
1393
28
3
پیامدهای سیاسی ـ حقوقی رژیم چندجانبهگرایی هستهای: موضع ایران
علی
امیدی
هنگامه
البرزی
تجربه تلخی که از کاربرد تسلیحات هستهای در اثنای جنگ جهانی دوم در ذهن بشریت نقش بسته است، لزوم درپیش گرفتن تدابیری برای جلوگیری از تکرار آن، پیشگیری از تروریسم هستهای و ارتقای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را به یکی از اولویتهای مهم وعمده نهادهای بینالمللی و بهویژه کشورهای قدرتمند تبدیل کرده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفیـتحلیلی به بررسی رژیم چندجانبهگرایی هستهای که بهمعنای عدم تکثیر و تبدیل مراکزفرآوری هستهای در طول زنجیره تولید، اعم از استخراج اورانیوم تا غنیسازی و غیره با مدیریت بینالمللی و کنسرسیوم با نظارت آژانس بینالمللی انرژی هستهای در سطح جهان است، پرداخته میشود و موضع جمهوری اسلامی ایران و سایر دولتهای غیرمتعهد مورد بررسی قرار میگیرد. فرضیه مطرحشده این است که: هرچند طرح چندجانبهگرایی هستهای با هدف دوگانه استفاده صلحآمیز از فناوریهای هستهای و درعینحال امنیت هستهای در جهان امروز امری لازم و مطلوب بهنظر میرسد، ولی از سوی دیگر ممکن است تحت تأثیر متغیرهای سیاسی قرار گیرد و به تبعیض و محرومیت برخی از کشورهای مخالف وضع موجود منجر شود. در نتیجه بهدلیل پیامدهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی آن مورد انتقاد برخی کشورها و سیاستمداران ازجمله جمهوری اسلامی ایران است که این مقاله به تحلیل این مسئله میپردازد.
رژیم چندجانبهگرایی هستهای
آژانس بینالمللی انرژی هستهای
ان.پی.تی
ایران
2014
09
01
421
433
http://fp.ipisjournals.ir/article_18320_c01061d7f181d7ff29a182fc163dfffb.pdf
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
23829680
1393
28
3
تأثیر معمای هویت حزب عدالت و توسعه بر سیاست خارجی ترکیه در قبال قفقاز جنوبی
حامد
یعقوبیفر
منطقه قفقاز جنوبی در آسیای مرکزی از دیرباز، بهویژه در دو قرن اخیر، از منظر ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دارای جایگاه ویژهای بوده و این اهمیت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و استقلال جمهوریهای قفقاز، دوچندان شده است؛ بهگونهای که بهدلیل موقعیت ژئواستراتژیک این منطقه ازیکسو و وجود ظرفیتهای مختلف کشورهای واقع در این منطقه از سوی دیگر، این حوزه مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است. در واقع با ایجاد خلأ ژئوپلیتیک اتحاد جماهیر شوروی در منطقه قفقاز، هر یک از قدرتهای منطقهای و بینالمللی ذینفع و ذینفوذ، منافعی را در منطقه مذکور برای خود متصور شده و درنتیجه در ابعاد مختلف، فعالیتهای گستردهای برای نفوذ در این منطقه انجام دادهاند. در این میان، ترکیه بهدلیل نوع رویکردش نسبت به منطقه، بهویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بهعنوان یکی از بازیگران مطرح در منطقه قفقاز مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است؛ بهگونهای که مسیری از پیروی از سیاستهای غربی بهسوی استقلال، تأثیرگذاری و نفوذ در قبال منطقه قفقاز را طی نموده است. لذا، در این نوشتار توصیفیـتحلیلی سعی بر آن است تا در چارچوبی سازهانگارانه به گونهشناسی سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه قفقاز، بهویژه در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه پرداخته شود. بر این اساس، پرسش اصلی تحقیق این است که "چه مؤلفههایی شکلدهنده سیاست خارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه در قبال منطقه قفقاز هستند؟". در این راستا، فرضیه تحقیق بر این اصل استوار است که "سیاست خارجی ترکیه در منطقه قفقاز و در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه، علاوهبر رویکردهای عملگرایانه بر پایه منافع ملی، در قالبهای هویتی و در راستای بازتعریف نقش جدیدی از خود در عرصه بینالمللی از طریق بازگشت به مؤلفههای ادراکی از تاریخ و فرهنگ کشور، تدوین و بهمرحله اجرا درآمده است".
هویت
سیاست خارجی ترکیه
قفقاز
حزب عدالت و توسعه
سازهانگاری
2014
09
01
445
475
http://fp.ipisjournals.ir/article_18321_7f247467cc0f338c477f466e18802bad.pdf
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
23829680
1393
28
3
بررسی تحولات سیاسی عراق در پرتو سیاست خارجی ایران، ترکیه و عربستان
اردشیر
پشنگ
زهرا
زمردی
حمله ایالات متحده به عراق و سقوط نظام بعثی موجب ورود عراق به مرحلهای جدید، بیثبات و بهویژه وضعیت خلأ قدرت در مرکز شد. همین امر سبب شد که دیگر کشورهای منطقه به فراخور اهداف منطقهای و امنیت ملی خود سعی کنند از یک سو به بسط نفوذ در این کشور دست بزنند و از سوی دیگر مانع افزایش نفوذ رقبای خود در عراق شوند. در همین راستا این مقاله از میان بازیگران منطقهای مؤثر در سپهر سیاسی عراق، سیاست خارجی سه کشور جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و عربستان را مورد بررسی قرار داده است. مفروض نوشتار حاضر، در پیشگرفتن بازی با حاصلجمع صفر توسط بازیگران مذکور طی برهه زمانی 2003 تا 2014 است، بهنحوی که توافقی که بتواند بیانگر نوعی توازن میان قدرتهای منطقهای در عراق باشد، هیچگاه در بین این بازیگران شکل نگرفت و همین امر از عوامل زمینهساز افزایش بیثباتی در عراق بهشمار میآید. در این بین، وجود نظام پارلمانی در عراق، اکثریت بودن جمعیت شیعیان عراق، نفوذ و رابطه خوب ایران با شیعیان، خروج سربازان آمریکایی از عراق و تحولات مربوط به بحران سوریه باعث شده است تا طی سه انتخابات مذکور از یک سو ایران بیشترین نفوذ و روابط استراتژیک را با عراق داشته باشد و از سوی دیگر دو کشور ترکیه و عربستان در انتخابات پارلمانی عراق نتوانند به موفقیت قابلملاحظهای دست یابند.
انتخابات پارلمانی
سیاست خارجی
ایران
عراق
ترکیه
عربستان
2014
09
01
477
499
http://fp.ipisjournals.ir/article_18322_098334549632d755ad41fb1191dbc735.pdf
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
23829680
1393
28
3
تحول در منطقهگرایی و ارزیابی جایگاه اتحادیه ملل جنوب شرقی آسیا
ناصر
سلطانی
ناصر
خورشیدی
اکبر
معصومی
در این نوشتار ضمن بررسی و تبیین موانع و چالشهای اتحادیه ملل جنوب شرقی آسیا، به این پرسش اساسی نیز پاسخ داده خواهد شد که اتحادیه مزبور با توجه به چالشهای موجود در کدام سطح از منطقهایشدن جای میگیرد؟ فرضیههای مقاله حاضر عبارتند از این که: اعضای اتحادیه آ.سه.آن از لحاظ سطح توسعهیافتگی تفاوتهای محسوس و چشمگیری با هم دارند، همچنین اختلافات مرزی و ارضی گستردهای نیز میان بسیاری از آنان حکمفرما است که بهنظر میرسد روی هم رفته، با توجه به تغییروتحولاتی که در روند منطقهگرایی رخ داده است، بنیانگذاران این اتحادیه را در دستیابی به اهداف و آرمانهای اولیهشان، با چالشهای اساسی روبهرو کند. اما از آنجا که رهبران این اتحادیه توانستهاند با درگیر ساختن اعضا در روابط تجاری و اقتصادی گسترده، بر بسیاری از مشکلات و چالشهای مزبور غلبه کنند ازهمینرو، بهترین جایگاهی که میتوان برای اتحادیه آ.سه.آن در میان سطوح پنجگانه منطقهای شدن در نظر گرفت، سطح سوم آن، یعنی جامعه منطقهای است که در حدفاصل میان منطقهگرایی کلاسیک و نوین قرار دارد. روش پژوهش باتوجه به ماهیت تحقیق، تحلیلیـتوصیفی بوده و دامنه آن نیز منطقه جنوب شرقی آسیا را در بر خواهد گرفت.
آسیای جنوب شرقی
اتحادیه آ.سه.آن
جامعه منطقهای
منطقهگرایی کلاسیک
منطقهگرایی نوین
2014
09
01
501
520
http://fp.ipisjournals.ir/article_18324_ce2941261daad850c8cc5fb83c14f3fb.pdf
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
23829680
1393
28
3
آمریکا و سلفی گری در خاورمیانه؛ از قدرت سخت تا بینش هوشمند
روحاله
ملکی عزینآبادی
سیاوش
دارابی
خاورمیانه بهدلیل برجستگی اقتصادی و استراتژیک خود تبدیل به یکی از عناصر اصلی تعریفکننده و یا بنیادهای هستیشناسانه (انتولوژیک) طرح نظم نوین جهانی پس از جنگ سرد شده است. با توجه به این امر، یکی از قدرتهایی که بخش مهمی از منافع اقتصادی و استراتژیک خود را در این منطقه تعریف کرده، ایالات متحده آمریکا است. در واقع، آمریکا با تعریف "دیگری" در سیاست خارجی خود و ایجاد گفتمانهای فرصتساز برای بسیج منابع در خاورمیانه، سعی کرده است از هویت بهعنوان بنیان منافع و توجیهی برای غارت منابع نفت و گاز این منطقه استفاده کند. یکی از پیامدهای سیاست خارجی متناقض آمریکا، ظهور سلفیگری بهعنوان نمود و بازتاب اسلامگرایی افراطی در منطقه است که نقشه سیاسی منطقه را طی سالهای اخیر دگرگون کرده است. در این راستا، فرضیه مقاله این است که اقدامات و اهداف متناقض آمریکا برای ایجاد نظم دلخواه خود در خاورمیانه، زمینهساز ظهور اسلام افراطی و سلفیگری در منطقه شد که علاوهبر بیثباتی، منافع آمریکا را نیز دچار تهدید کرده است. بنابراین، پژوهش حاضر ضمن شناسایی رفتار آمریکا و گروههای افراطی سلفی در منطقه خاورمیانه، میتواند راهنمایی برای دولتمردان جمهوری اسلامی ایران بهمنظور ارائه سیاست خارجی مطلوب منطقهای باشد.
خاورمیانه
سیاست خارجی
ایالاتمتحده
هویت
سلفیگری
2014
09
01
521
549
http://fp.ipisjournals.ir/article_18325_23a98e1bcf0ee27b2581237213039aeb.pdf
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
23829680
1393
28
3
بیشینهسازی قدرت روسیه درقبال بحران اوکراین
حسین
کریمیفرد
مجید
روحی دهینه
این مقاله به بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال بحران اوکراین میپردازد و در پی این است که الگوی رفتاری روسیه در این بحران را مورد تحلیل و کنکاش قرار دهد و در این راستا این پرسش را مطرح میکند که چرا روسیه در قبال بحران اوکراین رویکرد تهاجمی درپیش گرفت و هدف روسیه از اتخاذ این سیاست چه بوده است؟ بحران اوکراین و الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه، وضعیتی جدید را در مناسبات بینالمللی ایجاد کرد. این بحران باعث تقابل قدرتهای بزرگ در صحنه منطقهای و جهانی شد. فرصتطلبی روسیه از این بحران و رویارویی با آمریکا و غرب برای نمایش قدرت خود در عرصه جهانی، دوران جنگ سرد را به ذهن متبادر میکرد. روسیه درصدد تقابل نظامی با غرب نیست. این کشور ازیکسو با توجه به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در سوریه و تسلط بشار اسد بر مناطق استراتژیک کشورش و از سوی دیگر، پیروزی در خارج نزدیک و تسلط بر شبهجزیره کریمه، درصدد بیشینهسازی قدرت خود در برابر قدرتهای بزرگ دیگر است. برای تبیین این موضوع از رویکرد نظری رئالیسم تهاجمی بهره گرفته شده است.
بحران اوکراین
ژئوپلیتیک
نئواوراسیاگرایی
هژمونی منطقهای
قدرت بزرگ
2014
09
01
551
577
http://fp.ipisjournals.ir/article_18326_7bd370974da80fa7df52d714a9a15677.pdf