دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
33
3
2019
09
23
دیپلماسی مجازی جمهوری اسلامی ایران در عصر دو فضایی
31
60
FA
سید جواد
امینی
0000000219659935
استادیار، عضو هیئتعلمی دانشگاه عالی دفاع ملی
sjamini20@gmail.com
مجتبی
دمیرچی لو
دانشجوی دکترای مدیریت راهبردی دانشگاه عالی دفاع ملی
damirchi47@hotmail.com
توسعه روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات، موجب تحولات چشمگیری در زندگی بشر شده و پیوند فضای فیزیکی و فضای مجازی، "جهان دو فضایی" را خلق کرده است. روابط خارجی کشورها نیز بهتبع آن متأثر شده و "دیپلماسی مجازی" به مفهوم اِعمالِ سیاست خارجی در فضای مجازی، در دستور کار قرارگرفته است. کنشگریِ فعال بهمنظور تأمین منافع ملی در این عرصه جدید، نیازمند شناخت ماهیت، کارکرد، فرصتها، تهدیدها و قواعد حاکم بر فضای مجازی و کسب آمادگی لازم است. این مقاله درصدد تبیین فرصتها و تهدیدهای دیپلماسی مجازی ایران میباشد و از نظر هدف، کاربردی بوده و روش پژوهشِ آن آمیخته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که عمده فرصتها شامل تسهیل تعامل با طیف وسیع مخاطبین، تسریع در انجام امور دیپلماتیک، تسهیل و تسریع در ارائه خدمات کنسولی و ارتباط با ایرانیان خارج از کشور، افزایش قدرت نرم، کاهش هزینهها، تسهیل رصد و گزارش دهی تحولات بینالمللی، مقابله با ایران هراسی و شیعه هراسی، طرح ایدهها و آرمانها در گسترهای جهانی و نقشآفرینی در شکلدهی به هنجارها و نهادهای ذیربط بینالمللی است. متناظر با فرصتها، عمده چالشها و تهدیدهای دیپلماسی عصر دو فضایی مشتمل بر اقدامات مخرب گروههای افراطی، تروریست و مجرمان بینالمللی؛ کاهش هزینههای رقبا؛ تهدید زیرساختها، تأسیسات و اطلاعات حیاتی کشور؛ هجمه به مشروعیت و کارآمدی نظام؛ تفوق نظام سلطه بر مدیریت زیرساخت، فناوری و محتوای فضای مجازی در سطح بینالمللی است.
دیپلماسی مجازی,عصر دو فضایی,مدیریت راهبردی,فرصتها,تهدیدها
http://fp.ipisjournals.ir/article_38454.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_38454_f13b5ee616273e70b5a69bf2ff1a99f1.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
33
3
2019
09
23
سیاست خارجی خاورمیانهای چین در پرتو نظم نوین جهانی
107
134
FA
محمد
محمودی کیا
0000-0002-9679-9405
استادیار پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
mmahmoudikia@yahoo.com
این مقاله در پی بررسی سیاست خارجی یکی از سه بازیگر عمده نظم جهانی در حال شکلگیری، یعنی چین، در قبال تحولات نوین ژئوپلتیک خاورمیانه است. بر این اساس، این مقاله در دو سطح تحلیل سازماندهی شده است؛ سطح نخست به جایگاه چین در ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی نظام بینالملل جدید اشاره دارد و سطح دوم، به بررسی پیامدهای آن بر سمتگیری سیاست خارجی چین در قبال تحولات ژئوپلتیک نوین خاورمیانه میپردازد. این مقاله مدعی است چین با اتخاذ سیاست خارجی میانجیگرایانه در قبال بحرانها و مناقشات خاورمیانه سعی دارد تا بهعنوان یک نیروی توازنبخش و ایدهآل برای برونرفت از بحرانهای منطقهای ایفای نقش نماید و از طریق تعمیق روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، حضور سیاسی، اقتصادی و نظامی بلند مدت خود را در خاورمیانه و به ویژه خلیجفارس تضمین نماید و از این طریق، از جایگاه مسلط آمریکا در منطقه کاسته و توازن هرچه بیشتر قدرت در عرصه بینالمللی را به سود خویش تسهیل نماید.
سیاست خارجی,خاورمیانه,چین,میانجیگری,نظم نوین بینالملل
http://fp.ipisjournals.ir/article_38458.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_38458_af72fce98541981c155e147648e7f05b.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
33
3
2019
09
23
چندجانبه گرایی بر اساس مدل اجماع پکن؛ راهبرد چین در منطقه آسیای شرقی
135
152
FA
شاهین
جوزانی کهن
دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای گرایش خاورمیانه و شمال آفریقا دانشکده روابط بین الملل
jozanikohanshahin@gmail.com
شایان
جوزانی کهن
دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای گرایش آسیای شرقی دانشکده روابط بین الملل
shayanjozani@gmail.com
چین به عنوان یک ابر قدرت اقتصادی با مولفه هایی نظیر رشد اقتصادی پایدار، ذخیره ارزی قابل توجه، تولید ناخالص داخلی عظیم، حجم بالای تجارت با سایر کشورها و سرمایه گذاری های سنگین خارجی در چین از زمینه های لازم برای ایفای نقش جهانی برخوردار است. سوال مقاله حاضر آن است که چگونه چین در دهه های آینده به استفاده از ظرفیت های خود برای ایفای بازیگری جهانی اقدام خواهد کرد؟ در پاسخ به این پرسش، نگارندگان معتقدند که چین با اتخاذ رویکرد چندجانبه گرایی و ایجاد شبکه ای از تعاملات تجاری با کشورهای جهان، حضور و شکل دهی نهادهای تجاری و سرمایه گذاری های هنگفت در زیرساخت های سایر کشورها به دنبال تاثیرگذاری مستقیم بر شمار قابل توجهی از کشورهای منطقه آسیای شرقی و جهان است تا از طریق وابستگی متقابل اقتصادی که در آن کفه ترازو به نفع چین سنگینی می کند، در مناسبات جهانی نقشی بسزا ایفا نماید.
چندجانبه گرایی,چین,آسیای شرقی,ایالات متحده,منطقه گرایی نیمه باز
http://fp.ipisjournals.ir/article_38459.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_38459_ed987143a70ec9ef5f2dd38ec0936e77.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
33
3
2019
09
23
اقتصادسیاسی آمریکا و روابط تجاری چین و آسیا
61
86
FA
قدرت
احمدیان
استادیار روابط بین الملل دانشگاه رازی
gahmadian@razi.ac.ir
ندا
کهریزی
دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل
nedaaval17171@yahoo.com
ایالات متحده بجز در یک مدت کوتاه که بر سیاق انزواطلبی پیش رفت؛همواره سیاست خارجی خود را بر اصول و نگرشی چندجانبهگرایانه بنا نموده است. دولت اوباما در راستای لیبرالیسم اقتصادی و اصول تجارت آزاد جهت پیشبرد عناصر فراصنعتی شدن آمریکا گام برداشت. با روی کار آمدن دولت ترامپ این اصول ملغی و نگرشی نوین مبنی بر ملیگرایی اقتصادی و واپسگرایی از فرآیند فراصنعتی شدن و حمایت از صنایع داخلی بدور از هرگونه امتیازدهی در عرصه تجارت خارجی اتخاذ شد.جنگ تجاری چین وایالات متحده برآیند این نگرش و رهیافت اتخاذی است. تاثیر و تاثر از جنگ تجاری میان دو قطب برتر اقتصاد جهانی بر سایر نقاط سیستم بینالملل بسیار قابل تامل است.پرسش اصلی مقاله این است که "رویکرد اقتصاد سیاسی ترامپیسم در قبال چین چه برآیند و پیامدی بر اقتصاد تجاری چین و آسیا خواهد گذاشت؟" در پاسخ با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای میتوان فرض گرفت که"رویکرد ملیگرایانه اقتصادی ترامپیستی، موجب ایجاد و گسترش مبادلات اقتصادی چین با آسیا خواهد شد." هدف این مقاله با استفاده از چارچوب اقتصادسیاسی در قالب نظریه نئومرکانتیلیسم، بررسی بعدی نوین از رویکرد ایالات متحده که در قالب جنگ تجاری با چین بروز یافته و موجب راهیابی چین به بازارهای نوین و گسترش مبادلات با آسیا (آسیای مرکزی، شرق، خاورمیانه) شده است، میباشد.
ترامپیسم اقتصادی,نئومرکانتیلیسم,حمایتگرایی,جنگ تجاری,اقتصاد تجاری آسیا
http://fp.ipisjournals.ir/article_38455.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_38455_a09706c9fb6a65b1a301b3e0a6d23f9e.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
33
3
2019
09
23
شورای حقوق بشر و بحران سوریه (2011 تا 2018)
3
28
FA
سیدکاظم
سجادپور
استاد دانشکده روابط بین الملل
smksajjad@yahoo.com
علی اکبر
ملکی
دانش آموخته کارشناسی ارشد دیپلماسی و سازمان های بین المللی
malekialiakbar95@gmail.com
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در 15 مارس سال 2006 با قطعنامه مجمع عمومی، جایگزین کمیسیون حقوق بشر شد. ابتکار جدیدی که شورا را از کمیسیون پیشین متمایز می کند، سازوکار بررسی دور های جهانی است. یکی از وظایف عمده شورا، نظارت بر اجرای الزامات حقوقی در راستای ارتقا و حمایت از حقوق بشر است. شورا برای نیل به این هدف، وضعیت پایبندی دولت ها به حقوق بشر را مورد بازبینی قرار داده و تصمیماتی را اتخاذ می نماید. یکی از دستورکارهای اصلی شورا این است کهوضعیتهایی که در طول سال نیازمند توجه فوری هستند را مورد ارزیابی قرار دهد. برگزاری نشست های ویژه با موضوع سوریه و هشدار نسبت به نقضهای حقوق بشری و حقوق بشردوستانه نیز از اصلی ترین اقدمات شورا بین سالهای 2011 تا 2018 بود. در این راستا، شورا از آغاز بحران سوریه و ناآرامی های این کشور نسبت به ارتکاب جنایات بین المللی شامل جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی هشدار داد. در این میان، اعلام نگرانی عمیق شورا، صدور قطعنامه ها در نشست های ویژه و تاسیس کمیسیون تحقیق برای اثبات ارتکاب جنایات بین المللی، نقش شورا را در برانگیختن حساسیت بین المللی نسبت به سوریه و توقف این جنایات پررنگ کرد. علاوه بر این، رویکرد شورا در قبال تحولات جنگ داخلی سوریه ارزیابی شده و نقاط قوت و ضعف شورا نسبت به جنایات بین المللی نشان داده شد. روش این مطالعه، توصیفی ـ تحلیلی بودکه به شکل کتابخانه ای انجام شد. اضافه بر این، بررسی قطعنامه ها، گزارش ها و اسناد حقوقی بر اساس تحلیل متنی صورت گرفت. همچنین، منابع مهم و مرتبط با موضوع جمعآوری و تجزیه و تحلیل شد. شورا با وجود دسته بندی جنایات بین المللی، اعلام مرتکبین و لزوم مجازات آنها در دیوان بین المللی کیفری، ناقض اصلی ارتکاب این جنایات را دولت سوریه معرفی کرده است و اشاره ای به حامیان تروریست ها و معارضان مسلح نکرده است.
شورای حقوق بشر,بحران سوریه,جنایات بینالمللی,جنایت علیه بشریت,جنایات جنگی و کمیسیون تحقیق
http://fp.ipisjournals.ir/article_38453.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_38453_5baa5f4c3abc74b3ba1ce0f0e0def633.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
33
3
2019
09
23
اخاذی هستهای در حقوق بینالملل با تمرکز بر کنوانسیون منع سلاح هستهای 2017
87
106
FA
سید مصطفی
مشکات
0000-0003-1013-9340
دکترای حقوق کیفری و جرم شناسی
mustafameshkat@yahoo.com
ابومحمد
عسگرخانی
دانشیار روابط بین الملل دانشگاه تهران
asgarkha@ut.ac.ir
با وجود مزایای صلحآمیز فناوری هستهای در ابعاد گوناگون زندگی بشر، سوءاستفاده از انرژی مذکور در راستای فعالیّت های ناقض صلح و امنیت بینالمللی، یکی از مهمترین دغدغهها و نگرانیهای جامعه جهانی را از زمان کشف انرژی هستهای تاکنون تشکیل میدهد؛ یکی از این نگرانیها مربوط به اخاذی هستهای است که طی آن تهدید به استفاده از سلاح هستهای یا سایر وسایل انفجاری هستهای و یا تهدید به انتشار مواد هستهای به منظور اجرا و پیشبرد مطالبات اشخاص در دستور کار قرار میگیرد. در اینباره، کنشگران سامانه حقوق بینالملل تا قبل از سال 2017، اقدامی متناسب و سنجیده در راستای مقابله با چنین اعمالی انجام ندادند؛ بدینسان، هیچکدام از منابع حقوق بینالملل از جمله اسنادی چون منشور ملل متحد و معاهدات موجد مناطق عاری از سلاح هستهای، به ممنوعیت صریح تهدید و اخاذی هستهای رأی ندادند. با این وجود، انشای کنوانسیون منع سلاح هستهای در سال مرقوم و در پی آن، ممنوعانگاری مطلق تهدید به استفاده از سلاح هستهای و یا سایر وسایل انفجاری هستهای به عنوان نقطه عطفی در راستای مقابله با اخاذی هستهای به شمار میآید. با این اوصاف، در مقاله حاضر تلاش بر آن است تا با بررسی حکم اخاذی هستهای در نظام حقوق بینالملل، تحولات اخیر نیز کنکاش و ارزیابی شوند تا سرانجام مشخّص گردد که واکنش جامعه جهانی در قبال اخاذی هستهای از چه نارساییهایی برخوردار است.
تهدید هستهای,سلاح هستهای,وسایل انفجاری هستهای,انتشار مواد هستهای و اخاذی هستهای
http://fp.ipisjournals.ir/article_38456.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_38456_067e8f970abd6de13cbdb0f090b93381.pdf