دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
31
4
2018
01
21
رئالیسم انتقادی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
5
40
FA
عزیزالله
حاتم زاده
دانشجوی دکترای روابط بینالملل دانشگاه تهران
a.hatamzade@yahoo.com
ایوب
منتی
دانشجوی دکترای روابط بینالملل دانشگاه تهران
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریههای مختلف روابط بینالملل توسط پژوهشگران داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین چالش پیش روی همه این نظریهها، تحلیل و توضیح جنبههای متضاد سیاست خارجی ایران بوده است. در این مقاله، ما چارچوب جدیدی برای بررسی و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارائه و استدلال میکنیم که این چارچوب، میتواند تناقضات و تفاوتهای ظاهری سیاست خارجی ایران را توضیح دهد. "رئالیسم انتقادی" چارچوبی است که از نظر ما برای تحلیل سیاست خارجی ایران تناسب بیشتری دارد. این حوزه نظری، در میانه رئالیسم و نظریه انتقادی در روابط بین الملل قرار دارد و ضمن اینکه برخی از اصول و شاخصههای هرکدام از این دو را داراست، تفاوتهایی نیز با هر یک از آنها دارد. رئالیسم انتقادی ضمن قائل بودن به تغییر وضع موجود و دارا بودن ماهیت ضدهژمونیک، دولتمحوری و اهمیت قدرت را نیز نادیده نمیگیرد. مقاله در دو قسمت ابتدا به شرح و توضیح نظریه رئالیسم انتقادی و ویژگیهای آن میپردازد و سپس تناسب و تطابق این نظریه را با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار میدهد.
سیاست خارجی,جمهوری اسلامی ایران,رئالیسم,نظریه انتقادی,رئالیسم انتقادی
http://fp.ipisjournals.ir/article_30688.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_30688_3ee6db81a0d7668d5ca9ad31f45156c2.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
31
4
2018
01
21
رژیمهای چند جانبه کنترل صادرات
41
70
FA
بهادر
امینیان جزی
دانشیار دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه
سید محسن
سجادی
دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته دیپلماسی و سازمانهای بینالمللی
پایه شکلگیری رژیمهای چند جانبه کنترل صادرات محدود کردن دستیابی کشورهای خارج از بلوک غرب پس از جنگ جهانی دوم مخصوصا کشورهای حوزه شوروی به فناوریهای نظامی و نوین بخصوص در حوزه موشکی و سلاحهای انهدام انبوه بود اگرچه در همان دوران جنگ سرد و پس از آن حوزه در برگیری رژیمهای کنترل فراتر از کشورهای بلوک شرق رفته و کشورهایی را به عنوان هدف خود تعیین نمودند و باید اعتراف نمود که در این زمینه موفق بوده و گامهای مؤثری نیز برداشته شده که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر امنیت ملی کشورهای خارج از رژیمها و مخصوصا کشورهای هدف تأثیرگذار بوده است. در این بین، برخی از رژیمهای چند جانبه کنترل صادرات از جمله رژیم کنترل فناوری موشکی و ترتیبات واسنار، دو رژیمی هستند که در پی وضع سازوکارهای اجرایی برای اطمینان از عدم دستیابی سایر کشورها به فناوری های موشکی مرتبط با انتقال و حمل سلاحهای انهدام انبوه و فناوریهای دو منظوره میباشند.
رژیمهای چند جانبه کنترل صادرات,امنیت ملی,رژیم کنترل فناوری موشکی
http://fp.ipisjournals.ir/article_30689.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_30689_7e311b954ef4b05a947681cf640c3cc4.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
31
4
2018
01
21
بلوکهای تجاری منطقهای در خاورمیانه: بررسی چالش ها از منظر اقتصاد سیاسی
71
100
FA
فریبرز
ارغوانی پیرسلامی
استادیار روابط بینالملل دانشگاه شیراز
farghavani@shirazu.ac.ir
حسن
خوش گفتار
دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه
hkhgoftar@gmail.com
هدف مقاله حاضر، بررسی عوامل و مشکلاتی است که سد راه شکلگیری بلوکهای تجاری منطقهای در خاورمیانه شده است. در سالهای اخیر منطقهگرایی به لحاظ جغرافیایی و روابط ژئوپلتیک توانسته میزانی از وابستگی متقابل و منافع مشترک را به وجود آورد و در نتیجه دولتها را به همکاری و تعامل سازمانیافته در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی برای حرکت به سمت همگرایی سوق دهد. این مقاله با تمرکز بر محیط خاورمیانه و تاکید بر لزوم توسعه همکاریها و کاهش فضای امنیتی با طرح این پرسش که چه عواملی منجر به عدم شکلگیری بلوکهای تجاری منطقهای در خاورمیانه شده است؟ با روشی توصیفی ـ تبیینی بیان میدارد که عوامل سیاسی همچون تضادها و رقابتهای ساختاری در میان دولتهای خاورمیانه، بحرانهای داخلی در کشورهای منطقه و نفوذ کنشگران فرامنطقهای، و عوامل اقتصادی متعدد از جمله توسعهنیافتگی در سطوح گوناگون و اقتصادهای مبتنی بر دولتهای رانتیر و متکی به دلارهای نفتی و ضعف خصوصیسازی از جمله نکاتی هستند که منجر به عدم شکلگیری بلوکهای تجاری منطقهای در خاورمیانه شدهاند.
بلوکهای تجاری,همگرایی منطقهای,خاورمیانه,اقتصاد سیاسی,منطقهگرایی
http://fp.ipisjournals.ir/article_30690.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_30690_ab8e285b5098ebaf1d832d2448b242c2.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
31
4
2018
01
21
معضلِ عدمقطعیت در تحلیل بحران کره شمالی و آمریکا
101
150
FA
مسعود
رضائی
دکتری روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان
msd.rezaei@yahoo.com
ماریا
فرح زاده
دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی
farhanespadana@yahoo.com
موضوع بحران میان کره شمالی و آمریکا برخلاف بسیاری از بحرانهای موجود در عرصۀ جهانی، کاملاً متفاوت و تابعی از مکانیسم دوران جنگ سرد است. ازهمینرو بیاعتمادی و عدم قطعیت، ادراک ایالات متحده و کره شمالی را در قبال یکدیگر تعیین کرده است. در این چارچوب، آمریکا اصرار دارد تا قبل از رسیدنِ پیونگیانگ به چرخۀ کاملِ بازدارندگی اتمی، این کشور را بهواسطۀ تحریمهای چندجانبه و تهدید نظامی به زانو درآورد و کرهشمالی نیز سرسختانه در مسیر تکامل سطوح بازدارندگی هستهای و تضمین بقاء، حاضر نیست توافقی بدون در نظر گرفتن امنیت و منافع آن حداقل در موقعیت انجماد منازعه شکل بگیرد. در این میان، مسائلی همچون تهدیدهای بالقوه، تعهدات متقاوت، تغییر در اولویتهای دو کشور، سیاستهای داخلی و حتی وقایع و رویدادهای برون منطقهای یکی پس از دیگری تنها به افزایش دامنۀ مناقشه و عدم قطعیت منجر شده است. نظر به این مهم، مقالۀ حاضر درصدد است به روشی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از «نظریۀ بیزی»، ابعاد و پیامدهای بحران میان دو کشور را مورد توجه قرار داده، و با بکارگیری سناریوهای نظامی موجود و چالشهای آن، به تحلیلِ این موضوع بپردازد که اطلاعات ناقص و عدم قطعیت در بحران دو کشور، ناظر به چه تحولاتی بوده و وقایع احتمالی از چه ویژگیهایی برخوردار خواهند بود.
کره شمالی,عدمقطعیت,آمریکا,نظریه بیزی,سناریو,کره جنوبی,برنامه هستهای و موشکی
http://fp.ipisjournals.ir/article_30691.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_30691_e9c30e230b5a9f6533964c4b012f20b2.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
31
4
2018
01
21
تحول رویکردهای کنترل تسلیحات و مسئله اشاعه موشک بالستیک
151
180
FA
نادر
پورآخوندی
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی، واحد خرم آباد، دانشگاه آزاد اسلام
nader1353@gmail.com
محمد
عباسی
عضو هیات علمی گروه امنیت ملی، دانشکده علوم و فنون فارابی
ma10773@gmail.com
کنترل تسلیحات خصوصاً در زمینه موشک در دوران جنگ سرد مبتنی بر روابط قدرت بین دو ابر قدرت بود و دو ابر قدرت برمبنای مفهوم ثبات راهبردی تعاملات خود در حوزه موشک را تنظیم میکردند. پایان جنگ سرد به منزله ظهور بازیگران جدید در عرصه بینالمللی و نقش آفرینی آنها در تعاملات بینالمللی بود.در نتیجه، رویکردهای کنترل تسلیحاتی نیز برای انطباق با شرایط جدید تغییر کردند. از این رو، این سوال مطرح میشود که با توجه به تغییر در نظام بینالملل و ظهور چالشهای جدید، رویکردهای کنترل تسلیحات در حوزه موشک با چه تغییراتی مواجه شدهاند. این مقاله معتقد است رویکردهای کنترل تسلیحات در زمینه موشک بعد از پایان جنگ سرد به منظور پاسخگویی به چالشهای جدید از حوزه محدود دولت محوری و روابط بین دو ابرقدرت به سمت جامعنگری حرکت کردند که در آن بر سه اصل اعتمادسازی، شفافسازی و پادمانسازی تاکید میشود. این مقاله برای تبیین این موضوع ابتدا به بررسی تحول نظری در رویکردهای کنترل تسلیحات میپردازد. در بخش دوم چالشهای ناشی از موشک مورد بررسی قرار میگیرد و در نهایت روند حرکت رویکردهای کنترل تسلیحات در زمینه موشک مورد بررسی قرار میگیرد.
رویکردهای کنترل تسلیحات,موشک,اعتمادسازی,شفافسازی,پادمانسازی
http://fp.ipisjournals.ir/article_30692.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_30692_8af3e95570150e17c7f233fcbca3216c.pdf
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه سیاست خارجی
23829680
31
4
2018
01
21
دیپلماسی انرژی و توسعه اقتصادی
181
208
FA
لقمان
قنبری
دانشجوی دکترای علوم سیاسی
loghmanghanbari@gmail.com
در فضای پسابرجام ضرورت دیپلماسی انرژی در راستای توسعه اقتصادی و ارتقاء جایگاه کنونی ایران در منطقه و جهان قابل تأمل است. در این رابطه و در پرتو سیاست خارجی توسعهگرا، دولت یازدهم با تاکید بر تعاملگرائی و همزیستی سازنده با جهان، اعتدالگرایی و تنشزدائی، اعتمادسازی، و چند جانبهگرایی، بستر را برای پیشبرد بهینه دیپلماسی انرژی فراهم کرده است. به عبارت دیگر، دولت خواهد توانست در چارچوب سیاست خارجی توسعهگرا و با لحاظ کردن واقعیتهای داخلی و موقعیتی (هارتلند انرژی)، به شکار فرصتهای پدیدار شده در فضای پسابرجام، به منظور توسعه اقتصادی بپردازد. حال این پرسش مطرح است که اتخاذ دیپلماسی انرژی در چارچوب سیاست خارجی توسعهگرا با چه سازوکاری زمینه را برای توسعه اقتصادی فراهم خواهد کرد؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح است که اتخاذ دیپلماسی انرژی در چارچوب سیاست خارجی توسعهگرا، موجب توسعه اقتصادی کشور خواهد شد. یافتههای مقاله نشان میدهد که قدم نهادن در مسیر توسعه اقتصادی و داشتن رویکردی آینده نگرانه به جایگاه ایران در منطقه و جهان، ضرورت اتخاذ دیپلماسی انرژی را در فضای پسابرجام برجسته ساخته است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با هدفی کاربردی و به منظور سنجش رابطه بین سیاست خارجی توسعهگرا، توسعه اقتصادی و دیپلماسی انرژی نگاشته شده است.
سیاست خارجی توسعهگرا,دیپلماسی انرژی,توسعه اقتصادی,اقتصاد نفت محور,نئولیبرالیسم
http://fp.ipisjournals.ir/article_30693.html
http://fp.ipisjournals.ir/article_30693_3fcfc493db29c026250b895e0f440227.pdf