موضوع حقوق بشر بهویژه از اواسط قرن بیستم با صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر و بهتدریج شکلگیری ابزارهای حقوق بشری بینالمللی در سطوح منطقهای و جهانی مطرح بوده است. موضوع محیط زیست نیز در سطح جهانی مطرح بوده و منجر به تشکیل کنفرانسهای مهم بینالمللی و تصویب بیانیهها و نیز چندین ابزار مهم حقوقی زیستمحیطی منطقهای و بینالمللی شد. باوجود پیشرفتهای بهوجودآمده در هنجارسازی با تدوین و تصویب ابزارهای حقوقی بینالمللی در زمینههای حقوق بشر و محیط زیست و نیز پیوستن تعداد زیادی از دولتها، هنوز ضعفهای فراوانی در اجرای اینگونه قواعد بهچشم میخورد. در این راستا، موضوع رابطه بین دو موضوع حقوق بشر و محیط زیست و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر، همواره محل بحث بیشتر و گاه اختلاف یا توافق بین دولتها در مجامع بینالمللی بوده است. اینکه پس از سالها بحث، جامعه بینالمللی در این زمینه تا کجا پیش رفته و تا چه حد توانسته بر پیچیدگی موضوع غلبه کرده و به تفاهم برسد، خود موضوع جالبتوجهی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. بهنظر میرسد که ازجمله موانع رسیدن به تفاهم، عدم تمایل بسیاری از دولتها به ایجاد رابطه مستقیم بین حقوق بشر و محیط زیست در اسناد بینالمللی با هدف مصونیت از اتخاذ هرگونه تصمیمی در این زمینه میباشد که ممکن است برای آنها پیامدهایی منفی دربر داشته باشد. همچنین برای برخی از دولتها این بیم وجود دارد که پذیرش این رابطه، زمینههای پایبندی هرچه بیشتر آنها به اسناد حقوقی بینالمللی و ایجاد محدودیتهای جدید را فراهم کند. بههرحال و با توجه به نیاز، بهنظر میرسد طرح موضوع در قالب توسعه پایدار بتواند به نتیجه برسد.