ORIGINAL_ARTICLE
ارتباط میان گفتمان داعش و گفتمانهای پیشین خاورمیانه
پدیدههای گفتمانی بر بافتارهای خاصی شکل میگیرند. گفتمان داعش نیز بهعنوان یک پدیده گفتمانی مبتنی بر بافتار گفتمانی تاریخی خاورمیانه است که ترکیبی از تاریخ و سنت آن جوامع و پیوند آنها با سرزمینهای عراق و سوریه است. ظهور چنین پدیدههای افراطگرایی با میزان توسعهیافتگی جوامع ارتباط معکوس دارد. ازاینرو، وضعیت گفتمانی عراق پیش و پس از سقوط صدام و اشغال، یعنی ظهور گفتمان بعث، نفوذ گفتمان اسلامگرایی در آن و نهایتا ورود گفتمان دموکراسی به منطقه، نقاط مهم موثر در ظهور گفتمان داعش است. از طرفی، گفتمان خلافتهای پیشین نیز تاثیرات خود را بر گفتمان داعش گذارده است و داعش مفاهیم بخصوصی را از این گفتمان اخذ کرده است. با این وجود، نباید از اهمیت و نفوذ گفتمان بدویت بر تمامی این گفتمانها و در نهایت گفتمان داعش غافل ماند به نحوی که همواره شاهد تقابل یا همراهی گفتمانها با گفتمان بدویت بودهایم. در این پژوهش، بافتارها با استفاده از تحلیل گفتمان و منابع کتابخانهای بررسی شدند تا نقش آنها در شکلگیری ریشههای گفتمانی این پدیده مشخص شود. مشخص شد که پیوند داعش با بافتار قبیلهای، سابقه اسلامگرایی و تاریخ خلافت در این دو سرزمین سبب ظهور گفتمان داعش شده است خصوصا که سابقه گفتمانی خاورمیانه به عنوان ابزاری برای داعش به منظور ایجاد ارتباط مشروع تاریخی تبدیل شده که از مهمترین آنها می توان به ارتباطات تاریخی و فرهنگی اعراب منطقه با پیشینیان و گفتمان بدوی خود، تنازع گفتمانی خلفای عثمانی با گفتمانهای شیعی و کردی و دالهای به حاشیهرفته گفتمان بعثی موجود در اذهان عراقیها اشاره کرد.
http://fp.ipisjournals.ir/article_37061_4922b509bed52f992d1bd57f2cc08608.pdf
2019-07-23
5
24
بعث
بدویت
عثمانی
خلافت
ناحیه جزیره
سیدمحمدکاظم
سجادپور
1
استاد دانشکده روابط بین الملل
LEAD_AUTHOR
فرزاد
سلیمی فر
salimifarfarzad@gmail.com
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشکده روابط بین الملل
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
روند چند جانبهگرایی بینالمللی و راهبرد شرقی ایران
در این مقاله تلاش شده تا با در نظر گرفتن روند چند جانبهگرایی نظام بینالمللی، اهمیت راهبرد شرقی و جایگاه و نقش ایران را مورد بحث قرارداده و فرصتها، امکانها و محدودیتهای نظام بینالمللی برای سیاست شرقی بیان شود. نکته محوری در این مقاله آنست که نظام بینالمللی در هر عصری تاثیری اساسی بر رفتار دولتها و تعیین هنجارها دارد و از این رو، ارائه درکی روشن از آن میتواند، در تبیین و تحلیل سیاست بینالمللی آن دوره و سیاست خارجی قدرتهای جهانی و منطقهای به ما کمک کند. پرسش اصلی مقاله آنست که دولتهای اوراسیایی و نیز ایران چه نقشی در شکل دهی به نظام بینالمللی آینده خواهند داشت و جایگاه ایران در این روند چگونه قابل توضیح است؟ ایدهای که در اینجا ارائه میشود آنست که روند جایگزین برای شکل دهی به نظام بینالمللی آینده به همکاری گستردهتر قدرتهای بزرگ و منطقهای اوراسیایی دارد و بدون چنین تعاملاتی، امکان مشارکت در شکل دهی به این ساختار به شدت محدود خواهد ماند و راهبرد شرقی ایران نیز با چنین هدفی اتخاذ شده است. برای بررسی این ایده، نخست به بحث در باره نظام بینالمللی در سه دهه اخیر میپردازیم. سپس، روندهای موجود برای شکل دهی به نظام آینده را بررسی میکنیم و در پایان با بحث در مورد سیاست شرقی و همکاریهای ایران و روسیه به نتیجه گیری میپردازیم.
http://fp.ipisjournals.ir/article_37086_558f48a6b8e801568a3047f087fab235.pdf
2019-07-23
25
56
نظام بینالمللی
چند جانبه گرایی
راهبرد شرقی
ایران
روسیه
چین
روابط ایران و روسیه
مهدی
سنایی
1
دانشیار دانشکده مطالعت جهان دانشگاه تهران
AUTHOR
جهانگیر
کرمی
jkarami@ut.ac.ir
2
دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
از اصول جهانی تا برتری نژادی نقش ملیگرایی در سیاست خارجی امریکا
برای بنیانگذاران امریکا ایجاد یک هویت سیاسی در بین مهاجران اولیهای که از کشورهای مختلف؛ با فرهنگها؛ زبانها و قومیتهای متفاوتی به این سرزمین مهاجرت کرده بودند؛ کار مشکلی بود. نخبگان و سردمداران اولیه امریکا این مشکل را با ایجاد یک رشته اصول مشترک که هیچ ربطی به خاک؛ قومیت؛ نژاد و یا مذهب نداشت؛ حل کردند و بر اساس آن «امریکایی بودن» را تعریف کردند. اهمیت این اصول مشترک در این است که بر اساس آنها نخبگان سیاسی و سیاستمداران امریکایی با طرح شعارهای گوناگون در مقاطع مختلف به سیاست خارجی امریکا جهت میدادند و انسجام ملی را در راستای پیشبرد مقاصد ملی ورای مرزهای خود بدست میآوردند. با روی کار آمدن ترامپ و تفسیر متضاد نامبرده از ملیگرایی نه تنها تغییرات شگرفی پیرامون مسئله مهاجرت در امریکا بوجود آمد بلکه این تفسیر در حال تغییر دادن چهره و فلسفه وجودی است که به «امریکایی بودن» معنا میداد. این تغییرات در تعریف ملیگرایی و هویت امریکایی صرفا مربوط به سیاست داخلی امریکا نیست و در سیاست خارجی این کشور نیز مشهود است. در حقیقت، نوک تیز پیکان این تغییرات جهان اسلام و ایران را مورد هدف قرار داده است.
این مقاله به سه قسمت اصلی تقسیم شده است. در قسمت اول اصول مشترکی که بر اساس آن ملیگرایی در امریکا شکل گرفت مورد ارزیابی قرار میگیرد. قسمت دوم اختصاص به تفسیر ترامپ از ملیگرایی و علل عناد ترامپ با جهان اسلام و ایران دارد. بخش سوم به نتیجه گیری میپردازد.
http://fp.ipisjournals.ir/article_37087_ce36c3fbfb2349fc618bc05c844d1968.pdf
2019-07-23
57
78
ملیگرایی
هویت ملی
سیاست خارجی
مانیفست دستنی (جبر تاریخی/مشیت الهی)
انزواگرایی
سیاست مهار(کانتینمنت)
جنگ تمدنها
نئوکانها
امریکاییان بدون خط تیره (امریکاییان تمام عیار)
برگرداندن عظمت به امریکا
ترامپ
مسعود
بنیانیان
mbonyanian@yahoo.com
1
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد شهرضا
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نظام یک کشور- دو سیستم در حاکمیت ملی چین
کشور کمونیستی مانند چین علیرغم نظام اقتدارگرا، برنامه ریزی مرکزی و سطح پائین مشارکت مدنی دست به آزادسازی اقتصادی لیبرال زده و با برنامه اصلاحات خود در 40 سال توانست 800 میلیون نفر را از فقر خارج کند. این مقاله بر آن است تا ضمن مطالعه مورد خاص چین- هنگ کنگ- تایوان به این پرسش پاسخ دهد که آیا یک نظام اید ئولوژیک کمونیستی قادر است ضمن حفظ حاکمیت ملی خود با سیاستها و ابزار اقتصاد لیبرال به توسعه اقتصادی دست یابد و از تعارضات اجتماعی در امان بماند یا خیر؟ آیا اصولا میتوان نظامهای تلفیقی را به عنوان الگوی موفق توسعه در نظر گرفت یا بهتر است از تعمیم دستاوردهای خاص خودداری و پرهیز کرد؟ هرچند اتخاذ سیاستهای تلفیقی در برخی کشورها نتایج فاجعه باری داشته است، اما دولتهایی مانند چین با اقتدار گسترده و منابع مالی کافی در شرایط بهتری برای اجرای نظام مختلط " یک کشور، دو سیستم" هستند و هرچند در این راه با چالشهایی در زمینه اعمال حاکمیت ملی خود مواجه میشوند، اما هزینه غیر ممکنی بر آنها تحمیل نمیگردد.
http://fp.ipisjournals.ir/article_37088_ffc35f638d55d51d69222b18adc2f4f0.pdf
2019-07-23
79
106
چین
هنگ کنگ
تایوان
یک کشور دو سیستم
مهدی
فاخری
1
استادیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
فرهنگ راهبردی و راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی
هدف این مقاله بررسی رابطه بین فرهنگ راهبردی و راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس و غصب سرزمینهای اسلامی تاکنون بارها کشورهای اسلامی را مورد تجاوز قرار داده یا آنها را به حمله نظامی تهدید نموده است. رژیم صهیونیستی طی این مدت همواره از راهبرد نظامی مشخص و ثابتی استفاده کرده است گویی که ما با یک الگوی ثابتی از تفکر و اقدام در راهبرد نظامی این رژیم مواجه هستیم. ازاینرو این مقاله درصدد بررسی دلیل اتخاذ این راهبرد نظامی مشخص از منظری متفاوت با نگرش نظامی است. نویسنده معتقد است که دلیل اتخاذ راهبرد نظامی مشخص از سوی رژیم صهیونیستی را باید در عوامل فرهنگی خصوصاً فرهنگ راهبردی این رژیم جستجو نمود. بر این اساس، مقاله حاضر ابتدا به بررسی نقش فرهنگ راهبردی در اتخاذ شیوه جنگ میپردازد. آنگاه عناصر و مؤلفههای فرهنگ راهبردی رژیم صهیونیستی را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت تأثیر این مؤلفههای فرهنگی بر راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی نشان داده میشود.. این مقاله برای آزمون فرضیه خود از روش توصیفی- تبیینی استفاده کرده است و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی نشان میدهد که این فرهنگ راهبردی سبب گردید که خصومت بین رژیم صهیونیستی و همسایگانش به یک امر تقریباً دائمی تبدیل گردد.
http://fp.ipisjournals.ir/article_37101_703cccc050c38346ccc60a1a4fcc5969.pdf
2019-07-23
107
128
فرهنگ راهبردی
راهبرد نظامی
اسرائیل
حمله پیش دستانه
حمله پیش گیرانه
نادر
پورآخوندی
nader1353@gmail.com
1
گروه علوم سیاسی، واحد خرم آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، خرم آباد، ایران.
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
دلایل مشارکت مصر در ابتکار کمربند-راه
ضعف اقتصادی مصر باعث شده تا این کشور در جهت متنوع سازی روابط اقتصادی و سیاسی خود، علاوه بر حفظ رابطه با آمریکا و سایر کشورهای غربی، به تقویت روابط با کشورهای شرق آسیا و به خصوص چین بپردازد. مشارکت مصر در پروژه کمربند-راه، مهمترین برنامه این کشور برای گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با چین است. قاهره قصد دارد با تأکید بر روابط اقتصادی و پرهیز از روابط سیاسی چالشبرانگیز، تحقق ابتکار کمربند-راه را با طرح توسعه کانال سوئز و یا ساخت پروژههایی نظیر ساخت راهآهن و انتقال پایتخت جدید کشورش همراه کند. پکن نیز در جهت امتداد رشد اقتصادی خود، نیازمند بازارهای جدید و برونسپاری شرکتهای عظیم داخلی است و ابتکار کمربند-راه توانسته پروژههای اقتصادی مختلفی را همراه این ابتکار در سراسر جهان تعریف کند. امروزه، مصر و چین بیش از هر زمانی به یکدیگر نزدیک شدهاند و رهبران هر دو کشور در گفتگوهای خود با استفاده از عبارت «تمدن»، سعی میکنند اشتراکات خود را در ریشههای تمدنی جستجو و با پروژههای اقتصادی پیوند بزنند. انعقاد «توافق جامع استراتژیک» و همچنین تبدیل شدن چین به بزرگترین صادرکننده کالا به مصر، از جمله نتایج گسترش روابط مصر و چین به واسطه موافقت در اجرای ابتکار کمربند-راه بوده است.
http://fp.ipisjournals.ir/article_37105_dc445262150d3a8bed8f079f50693476.pdf
2019-07-23
129
154
کمربند راه
کانال سوئز
کمربند اقتصادی
جاده ابریشم
همکاری جامع استراتژیک
محمدرضا
دهشیری
1
استاد دانشکده روابط بین الملل
LEAD_AUTHOR
محسن
غریبی
mohsengharibi72@gmail.com
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشکده روابط بین الملل
LEAD_AUTHOR