بحران ریزگردها مرزهای جدیدی از ارتباطات و همکاری را در منطقه رقم زده است. باتوجه به منشأ اصلی ریزگردها که عمدتاً معطوف به فرسایش بادی شدید و گسترش پدیده بیابانزایی در کشورهای عراق و عربستان میباشد، آسیب ناشی از آن لطمات بهداشتی، اقتصادی و توسعهای را برای کشورهای درگیر به دنبال داشته است، از اینرو بحران ریزگردها را میتوان به مثابه تهدیدی بالقوه برای امنیت زیستمحیطی و ملی در منطقه تلقی نمود. بروز نابسامانیهای اقتصادی و اشغال عراق از دهه 90 میلادی و بروز کشمکشها و مخاصمات سیاسی بر جای مانده از گذشته و نیز وجود اختلافات هیدروپلتیک میان کشورهای منطقه ازجمله این تنشها بهشمار میرود. در تحلیل نقش منطقهای هر یک از بازیگران در زمینه ریزگردها، سه مقوله قدرت، دانش و منافع به یکدیگر گره خورده است. ایران، عراق، عربستان، یمن، اردن، ترکیه، سوریه، کویت و کشورهای شمال آفریقا با حساسیتها و آسیبپذیری متفاوتی موضوع ریزگرد را دنبال مینمایند. هر چند طی سالهای اخیر بحران ریزگردها محور مذاکرات و رفتوآمد هیأتهای کارشناسی قرار گرفته است؛ ولی باید اذعان نمود این موضوع جزو اولویت کاری دولتهای مزبور قرار ندارد. از همین منظر پژوهش حاضر با روش تحلیلیـ توصیفی خاطرنشان میسازد دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این بخش نیازمند تحرک تازه و فراگیر بهمنظور ترغیب کشورهای منطقه به همکاری چندجانبه در راستای مقابله عملی با بحران ریزگردها با استفاده از گفتمان اقناعی میباشد که در این میان بهرهگیری مطلوب از نهادها، مفاد حقوق بینالملل محیطزیست در قالب کنوانسیونها و پروتکلهای بینالمللی همراه با تداوم مذاکرات ضروری خواهد بود.