واقعگرایی نوکلاسیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
text
article
2011
per
این مقاله درصدد کاربست نظریه واقعگرایی نوکلاسیک برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. هدف، بررسی و نشان دادن امکان به کارگیری واقعگرایی نوکلاسیک بهعنوان چارچوب مفهومی برای تبیین سیاست خارجی ایران میباشد. از اینرو، سئوال اصلی آن است که آیا امکان کاربست نظریه واقعگرایی نو کلاسیک به عنوان چارچوب نظری برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟ به سخن دیگر، آیا نظریه واقعگرایی نوکلاسیک از قدرت تبیین انگیزهها، اهداف، تصمیمها و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ پاسخ آن است که در مقایسه با واقعگرایی کلاسیک و نوواقعگرایی، واقعگرایی نوکلاسیک را میتوان به عنوان چارچوب نظری مناسبتر برای تحلیل سیاست خارجی ایران به کار بست؛ چون بهطور نسبی از قدرت تبیین انگیزهها، اهداف، فرآیند تصمیمگیری و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. این نظریه با تلفیق دو سطح داخلی و سیستمیک امکان بیشتری برای تبیین تأثیرگذاری متغیرهای مختلف بر سیاست خارجی ایران فراهم مینماید که در این مقاله به تفصیل بیان میگردد. با وجود این، باید توجه داشت که این نظریه نیز مانند سایر نظریههای موجود قابلیت و توان کافی برای تحلیل کلیه ابعاد و کلیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
275
294
http://fp.ipisjournals.ir/article_9462_26382fa920d91f8d21df3fbdad4828cd.pdf
کاربست عناصر هویتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
text
article
2011
per
تحولات دهههای اخیر در سیاست جهانی حاکی از اهمیت یافتن مقولة فرهنگ در روابط بینالملل و سیاست خارجی دولتها است. عامل فرهنگ همیشه یکی از تعیینکنندههای اصلی سیاست خارجی و روابط بینالمللی بوده اما نحوه اثرگذاری در هر دوره بسته به عوامل و شرایط دیگر فرق میکرده است. عمدهترین مؤلفه انقلاب اسلامی ایران فرهنگی بوده است. به همین دلیل انتظار میرود که سیاست خارجی ایران پیوسته از یک بُعد قوی فرهنگی برخوردار باشد. برجستگی ایران در جهان نه به دلیل اقتصاد و سیاست، بلکه به دلیل فرهنگ بهعنوان مجموعه دانشها، باورها، اعتقادات، ارزشها، هنجارها، طرز تلقیها و آداب و رسوم است. عناصر هویتی منابعی از قدرت نرم برای جمهوری اسلامی ایران هستند. ایران با تکیه بر عناصر هویتی خود همچون قلمرو و سرزمین، تسامح و مدارا، اعتدال و میانهروی، دانشمندان و نخبگان، زبان فارسی، خردورزی، تجدد، سنتها و آئینها و از همه مهمتر مذهب میتواند بازیگری مهم در منطقه و نظام بینالملل باشد. ذخایر ارزشمند فرهنگی این امکان را به ایران میدهد تا با هر فرهنگ مهمی در دنیا زانو به زانو بنشیند و در پیشرفت امر دنیا سهمی بر عهده گیرد.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
295
328
http://fp.ipisjournals.ir/article_9463_8f54e2494d96e1950db19bf1728464b8.pdf
نقد و بررسی مدل عقلانی تصمیمگیری در سیاست خارجی از گونههای تعدیلشده الگوی عقلانی تا مدلهای جایگزین
text
article
2011
per
امروزه تصمیمگیری یکی از مهمترین مباحث در عرصه تئوریپردازی و مفهومسازی در سیاست خارجی میباشد. اگرچه ریشههای اصلی تئوریهای مربوط به تصمیمگیری در اقتصاد و علم مدیریت بسط و گسترش یافتهاند، اما دامنه این تئوریها به مهمترین عرصه تصمیمگیری سیاسی، یعنی سیاست خارجی نیز کشیده شده است و بخش مهمی از تحقیقات در این حوزه را به خود اختصاص داده است. مطالعه و بررسی الگوها و مدلهای تصمیمگیری حکایت از این دارد که الگوی عقلانی تصمیمگیری، الگوی غالب در مدلهای مربوط به تصمیمگیری بوده است. تصمیمگیری عقلانی بر این فرض استوار است که تصمیمگیر در اتخاذ تصمیم از قانون هزینه و فایده تبعیت میکند. به عبارت دیگر در مدل عقلایی تصمیمگیری، بازیگر در وهله نخست اهدافی برای خویش تعیین مینماید، سپس تمامی راههای رسیدن به هدف را مشخص میکند و در قدم بعدی تبعات و عواقب هر راهحل را با توجه به دانش خود میسنجد و بالاخره دست به انتخاب منطقی میزند و مطلوبترین را برمیگزیند. پژوهش حاضر قصد دارد تا ضمن نقد و بررسی مفروضات الگوی عقلانی تصمیمگیری، به گونههای تعدیل شده الگوی عقلانی در تصمیمگیری اشاره کرده و در نهایت الگوهای جایگزین برای مدل عقلانی تصمیمگیری را مورد بررسی قرار دهد.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
329
360
http://fp.ipisjournals.ir/article_9464_2e71efe443cacc00290218201cc848f9.pdf
تأثیر ساختار سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر روابط خارجی ایران با کشورهای عضو
text
article
2011
per
روابط ایران با کشورهای اروپایی سابقهای بسیار طولانی دارد، اما شاهد فراز و فرودهای زیادی نیز بوده است. اگر از تغییرات اندیشه حاکم بر ایران بر اثر انقلاب اسلامی بگذریم که یکی از دلایل اصلی افت و خیزهای روابط ایران و اروپا است، تغییر سطح ساختار سیاست خارجی کشورهای اروپایی بر اثر ایجاد سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا بر اساس پیمان ماستریخت را میتوان عاملی اساسی برای وجود مشکلات کشورهای اروپایی در ایجاد ارتباط با ایران دانست. در شرایط جدید، چگونگی تأمین منافع ملی ایران تا حد زیادی نیازمند شناخت ساختار و نحوه کارکرد سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا میباشد.
مقاله حاضر در پی آن است تا ضمن بیان ساختار سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپایی و تغییرات ناشی از ایجاد آن در سیاست خارجی کشورهای عضو، اسباب گفتگو در باب اشکالات سیاستهای مبتنی بر روابط کشور ـ کشور شود و در صورت امکان انگیزهای برای تغییر دیدگاه سیاست خارجی ایران در قبال اتحادیه اروپا را فراهم آورد.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
361
398
http://fp.ipisjournals.ir/article_9465_968c423916c05264706ac27ff54c610a.pdf
جایگاه چین در سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از جنگ سرد
text
article
2011
per
چین به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و بازیگری تاثیرگذار در عرصه منطقهای و جهانی، همواره در کانون توجه اتحادیه اروپا قرار داشته و تلاش این اتحادیه بر گسترش روابط در تمامی زمینهها بالاخص در عرصههای اقتصادی و سیاسی بوده است. در زمینه روابط اقتصادی، آنچه بیش از همه مورد توجه قرار گرفته و مقاله حاضر نیز به آن پرداخته، دو مسئله تجارت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. در واقع میتوان گفت که اتحادیه اروپا اهمیت زیادی را برای توسعه روابط تجاری و اقتصادی با چین قائل است به طوری که کمیسیون اروپا در اسناد راهبردی خود همواره بر این مسئله تاکید نموده است. از سوی دیگر اتحادیه اروپا در زمینه موضوعات سیاسی ازجمله تحریم تسلیحاتی، مسئله تایوان و حقوق بشر با دولت چین اختلافاتی داشته و همواره خواهان گفتگو و حل و فصل مسالمت آمیز این مسائل بوده است. اما آنچه بیش از همه باید مورد تاکید قرار گیرد این است که مسائل و موضوعات اقتصادی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال چین نقش پررنگتری داشته بطوریکه موضوعاتی از قبیل تحریمتسلیحاتی، وضعیت حقوق بشر و مسئله تایوان را تحت تاثیر خود قرار داده است. نکته دیگری که باید به آن پرداخته شود این است که مقاله سعی دارد موضوع مورد نظر را در چارچوب نظریه نهادگرایی نئولیبرال مورد بررسی و کنکاش قرار دهد؛ زیرا بهزعم نگارنده رفتار و رویکرد اتحادیه اروپا در قبال چین را با مؤلفهها و مفروضههای نظریه نهادگرایی نئولیبرال بهتر میتوان تبیین نمود.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
399
420
http://fp.ipisjournals.ir/article_9466_4c4084c9f809c7fffa9a5c91b49f5ae4.pdf
بررسی قدرت هوشمند هند
text
article
2011
per
امروزه تولید ادبیات در باب "قدرت هوشمند" در حال رشد روزافزونی است. توجه به این جنبه از قدرت ناشی از ناکارآمدی "قدرت سخت" و به دنبال آن ناکارآمدی "قدرت نرم" برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف میباشد. در قدرت هوشمند تلاش میگردد دو قدرت سخت و نرم بهطور زیرکانهای ترکیب گردند تا بُعد جدید و کارآمدی از قدرت تولید گردد. هند همانند سایر کشورها به دنبال دستیابی به بُعد جدید و کارآمد قدرت یعنی "قدرت هوشمند" است. در این مقاله تلاش میگردد تا ابزارها و کارآمدی هند در مقوله قدرت هوشمند مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله در پی آن است که توضیح دهد قدرت هوشمند هند چیست و وضعیت هند از منظر قدرت هوشمند چگونه است؟ فرضیه مقاله آن است که دهلی نو در مسیر تبدیل قدرت سخت و نرم به قدرت هوشمند گامهای مؤثری برداشته و همین امر به هند امکان داده است بهعنوان یک قدرت نوظهور در عرصه بینالمللی نقش مهمی ایفا نماید. پرداختن به این موضوع از آن نظر حائز اهمیت است که تا قبل از ورود به قرن بیستو یکم، هند به عنوان یک کشور سنتی که چشمانداز روشنی برای بروز تحولات جدی و مثبت از آن به ذهن متبادر نمیگشت، قلمداد میشد اما اکنون این کشور به یکی از قدرتهای بزرگ تأثیرگذار در عرصه بینالمللی تبدیل شده است.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
421
450
http://fp.ipisjournals.ir/article_9467_c4921c0ee5aae4237622b30ba03cbe53.pdf
زنان درسطح نخبگان سیاسی در آمریکا عوامل مؤثر درمحدودیت مشارکت
text
article
2011
per
با وجودی که معمولاً از دستاوردهای زنان در غرب و بهویژه در ایالات متحده بهعنوان شاخصی دال بر وضعیت مطلوب آنان یاد میشود، اما حضور آنها در سطح مناصب سیاسی در مقایسه با مردان بسیار کمتر است. این مقاله در پی پاسخ به این سئوال است: با توجه به این که زنان بیش از نیمی از جمعیت ایالات متحده را تشکیل میدهند، چه عواملی باعث حضور کم آنها در سطح نخبگان سیاسی در مقایسه با مردان در آن کشور شده است؟ پس از پاسخ به این سئوال روند حضور زنان در صحنه سیاسی آمریکا و بهخصوص در سطح مدیریت سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد تا موانعی که بر سر راه زنان برای رسیدن به سطوح بالای سیاسی وجود دارد، مشخص شود. در این مقاله با استفاده از آمار وارقام و روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی عواملی پرداخته میشود که باعث حضور کمتر زنان شده است و بهطور خاص میتوان به عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ـ فرهنگی اشاره کرد. این یافتهها میتواند ما را در شناخت بهتر شرایط حاکم بر ایالات متحده یاری رسانده و بافت جامعه آمریکایی را بهتر نشان دهد.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
451
474
http://fp.ipisjournals.ir/article_9469_e428ebd1a872256f2d3bffd37d1cf164.pdf
منطق رفتار سیاسی و روند اسلامگرایی در جامعه سیاسی عربستان
text
article
2011
per
عربستان سعودی یکی از کشورهای بسیار مهم منطقه خاورمیانه و جهان اسلام است که شناخت نظام سیاسی، ساختار قدرت و پویشهای درونی آن بهویژه با تحولاتی که با نام بیداری اسلامی یا بهار عربی از آن نام برده میشود، بسیار حائز اهمیت است. این کشور دارای نظام سیاسی قبیلهگرا و محدود و به شدت بسته ای است. تغییر و جابجایی نخبگان در ساختار قدرت این کشور به سختی صورت میگیرد. اگر تغییری هم در ساختار سیاسی به وقوع میپیوندد تنها در سطح جابجایی شاهزادگان در مسئولیتهای مختلف است. نظام سیاسی این کشور در مقابل تحول و اصلاح به شدت حساس است و لذا ساختار سیاسی و اجتماعی عربستان سعودی نتوانسته خود را متناسب با تحولات تطبیق دهد. نظام حکومتی مبتنی بر ساختارهای ابتدایی حکومتداری است. قانون اساسی، هیأت وزیران و مجلس به معنای حقیقی وجود ندارد. آزادی بیان، برابری جنسی، تشکیل انجمنهای داوطلبانه در عرصه سیاست، برابری فرصتها، عدالت سیاسی و انتخابات دموکراتیک در جامعه سیاسی عربستان مشاهده نمیشود. نظام سیاسی آلسعود درگیر پنج نوع بحران: مشروعیت، مشارکت، توزیع، هویت و جانشینی است. شرایط نامناسب داخلی و وابستگی خارجی حاکمان آلسعود زمینه مساعدی را برای بروز و ظهور رفتارهای سیاسی و فعالیت گروههای اسلامگرای مخالف فراهم نموده است. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شرایط سیاسی جامعه عربستان سعودی، وضعیت اسلامگرایی، بحرانهای سیاسی و اجتماعی و روند اصلاحات سیاسی در این کشور میباشد.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
475
498
http://fp.ipisjournals.ir/article_9470_e16271f6fef2c1114bfd5e8fe8d1a2db.pdf
نقش آب به عنوان ابزار سیاسی در مناقشه فلسطین ـ رژیم صهیونیستی
text
article
2011
per
آب بهعنوان مهمترین منبع حیات بشری، در مناطق خشک نقش مهمی در روابط سیاسی دولتها بازی میکند. در حالحاضر، رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از توسعه اجتماعی و سیاسی فلسطین، با هدف کنترل ملت فلسطین، استفاده از فشار روانی در سرزمینهای اشغالی و تسریع در روند ملتسازی در اسرائیل از این منبع حیاتی به صورت یک ابزار سیاسی استفاده میکند. به اعتقاد برخی از کارشناسان، آب در استراتژی ملی رژیم صهیونیستی به قدری مهم است که حتی میتوان از آن بهعنوان عامل وجودی و بقای اسرائیل نام برد. در این راستا، موجودیت دولت و بقای آن، ازجمله دلایل عمدهای است که رژیم صهیونیستی از عودت سرزمینهای اشغالی که نیمی از آب مصرفی اسرائیل از آنجا تأمین میشود باز میدارد. به عبارتی دیگر، این نگرش کاملاً سیاسی و امنیتی باعث شکلگیری نوعی تجاوزطلبی و اشغالگری ایدئولوژیک در نزد اسرائیلیها در مقابل فلسطینیها بوده است. در همین زمینه، رویدادهای تاریخی، بیکفایتی سازمانهای قانونی بینالمللی و نیز جاهطلبیهای ناسیونالیستی در سیاست ملی اسرائیل باعث ایجاد بحران گسترده آب در سرزمینهای اشغالی فلسطین بوده است. در مجموع، باتوجه به آنچه که گفته شد در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، علاوهبر بررسی نقش آب در روند تاریخی اختلافات اسرائیل ـ فلسطین، بُعد انسانی منازعات طرفین درخصوص منابع آب و نقش آن در جلوگیری از عقبنشینی رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
499
516
http://fp.ipisjournals.ir/article_9471_1ec5189ed6ca0aad1d5f0224f79f0593.pdf
نقش و جایگاه گروه 20 در اقتصاد جهانی
text
article
2011
per
اگرچه انتظار میرفت با شکلگیری نهادهای بینالمللی امکان مشارکت بیشتری برای همه کشورها اعم از توسعهیافته و در حال توسعه در مناسبات جهانی فراهم گردد اما تفاوت در توان اقتصادی و سطوح توسعهیافتگی کشورها این فرصت را برای برخی از آنها فراهم ساخت تا با تشکیل مجامع محدود و چندکشوری عملاً نقش قطب و صدای واحد را در فرآیندهای تصمیمگیری بینالمللی ایفا نمایند. گروه هفت کشور صنعتی و توسعهیافته (G7)که بعدها درمواجهه با بحران نفتی و فروپاشی نظام برتونوودز و در پاسخ به انتقادات مبنیبر عدم عضویت برخی کشورهای مهم و تأثیرگذار به گروه 8 و سپس گروه ۲۰ (G20) توسعه یافت از این نوع است. اگرچه دستورکار این گروه پرداختن به مسائل کلان اقتصادی و نظام مالی بینالمللی است اما ترکیب اعضا و برخی تصمیمات گروه نشان از عقبه سیاسی شکلگیری این جریان و تلاش اعضای اصلی به ویژه آمریکا برای مدیریت روند تحولات اقتصاد جهانی در دوران پس از جنگ سرد دارد. بهطوری که برخی معتقدند این گروه در حال تبدیلشدن به مهمترین نهاد سیاسی و اقتصادی جهان میباشد. در این نوشتار ضمن بررسی زمینههای شکلگیری و روند تحول گروه 7 و گروه 20، زوایای اثرگذاری آن بر اقتصاد جهانی و ابعاد تعامل دیگر دولتها با این نهاد بینالدولی مورد توجه و ارزیابی قرار خواهد گرفت.
فصلنامه سیاست خارجی
دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
23829680
25
v.
2
no.
2011
517
538
http://fp.ipisjournals.ir/article_9472_4a357ccfc74590cbf975cc702c007f7f.pdf