اثرگذاری انسان بر طبیعت اطرافش به جایی رسیده که دارای ماهیت و اهمیت جهانی شده است. با نمایان شدن ابعاد گوناگون تغییر آب و هوا و پیامدهای آن بر ساکنین کره زمین، این پدیده به تدریج مورد توجه کشورها و نهادهای داخلی و بینالمللی قرار گرفته و به یکی از دستورکارهای ثابت در مذاکرات دیپلماتیک دولتها و مجامع بینالمللی بدل شده است. توجه به نگرانیهای زیستمحیطی و نتایج آن که در گذشته نه چندان دور تحتالشعاع اختلافات شمال – جنوب قرار داشت اینک خود دغدغه جامعه جهانی شده و کمتر روزی است که از طریق رسانههای گروهی اخباری درباره وقوع حوادث طبیعی و تلفات انسانی و مادی ناشی از آن در اقصی نقاط جهان منتشر نشود. در سالهای اخیر شمار انسان هایی که در این وقایع کشته میشوند از تعداد افرادی که در درگیریهای نظامی از بین میروند، بیشتر است و این خود گویای یک حقیقت تلخ است که بشر به دست خود دشمن بیرحمی را پرورش داده که دیگر هیچ فرد، دولت یا سازمانی را به تنهایی، یارای مقابله با آن نیست. تهدیدات ناشی از گرمایش زمین فراتر از مرزهای سیاسی است و بطور بالقوه بیثباتی در جهان را گسترش خواهد داد و قادر است امنیت بینالملل را به مخاطره اندازد زیرا که به فقر، گرسنگی، تنشهای اجتماعی و تزلزل در نهادهای سیاسی دامن خواهد زد. اکنون این نگرانی وجود دارد که نظام کنونی اداره جهان نتواند از عهده این چالشهای ژئوپولتیک برآید، بهویژه زمانی که حکومتهای ملی خود نیز دستخوش ویرانی خواهند شد.