تروریسم و سازمانهای تروریستی طی دهههای اخیر خود را به عنوان بازیگری تأثیرگذار در صحنه روابط بینالملل مطرح نمودهاند. افزایش حملات تروریستی در نقاط مختلف جهان و واکنش دولتها در برابر این حملات، سبب گردیده موضوع توسل به زور در قبال اقدامات تروریستی به مسأله مطرح در محافل حقوقی و سیاسی تبدیل گردد.
دیوان دادگستری بینالمللی بهعنوان تنها نهاد حقوقی معتبر بینالمللی در راستای رفع ابهامات موجود، با صدور آرای ترافعی و مشورتی، تفسیر خود که همانا تفسیری مضیق از اصل 51 منشور ملل متحد (اصل دفاع مشروع) میباشد را ارائه نموده است. این در حالی است که برخی از حقوقدانان و شخصیتهای سیاسی با اشاره به قطعنامههای شورای امنیت درخصوص تروریسم بهویژه قطعنامههای 1368 و 1337 تفسیری موسع از ماده 51 منشور به دست داده و توسل به زور در مبارزه با تروریسم را مشروع دانستهاند. بر این اساس در پژوهش حاضر سعی شده است به سؤالات زیر پاسخ داده شود:
ـ دیدگاه حقوق بینالملل عرفی در مورد مشروعیت توسل به زور در مبارزه با تروریسم چیست؟
ـ باتوجه به ارائه تفسیر موسع از اصل 51 منشور ملل متحد که براساس آن توسل به زور در برخورد با تروریسم مشروع دانسته شده، تقابل موجود بین دو تفسیر موسع و مضیق از ماده 51 در چه مرحلهای قرار داشته و برآیند این تحولات به کدام سو میباشد؟
بهمنظور پاسخگویی به سؤالات فوق دیدگاه حقوق بینالملل عرفی درخصوص مشروعیت توسل به زور در مبارزه با تروریسم که عمدتاً برپایه آرای مشورتی و ترافعی صادره از سوی دیوان دادگستری بینالمللی میباشد، مورد بررسی قرار میگیرد.